جدول جو
جدول جو

معنی سیدنوق - جستجوی لغت در جدول جو

سیدنوق(سَ دَ)
شاهین. (مهذب الاسماء). صقر است که گویند شاهین است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به سوذنیق، سیذانق، سیذنوق، شوذنیق، سیذونیق و شوذنق المعرب جوالیقی ص 186 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سینوس
تصویر سینوس
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیانور
تصویر سیانور
نمک اسیدسیانیدریک که سمی مهلک است و جهت ساختن مواد حشره کش، استخراج طلا و در آبکاری به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(سَیْ یِ)
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه. دارای 220تن سکنه. آب آن از نازلوچای. محصول آنجا غلات، چغندر، حبوبات، کشمش، توتون. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
جیب، یکی از نسبتهای مثلثاتی و یکی از خطوط مثلثاتی، سینوس زاویۀ a یا قوس a را بعلامت a sin نمایش میدهند، بنابر تعریف در یک مثلث قائم الزاویه سینوس هر زاویۀ حاده عبارت است از نسبت ضلع مقابل آن زاویه به وتر، (از دائره المعارف فارسی)، بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس آن زاویه میگویند، (از فرهنگ فارسی معین)، رجوع به جیب در دائره المعارف فارسی و لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
قریه ای است چهار فرسنگ بیشتر جنوبی کلخنگان بفارس. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
کسی که نفقه را بر عیال خود تنگ کند. ج، دنق. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ ذَ)
چرغ یا شاهین. (منتهی الارب). نوعی ازباز و شاهین. (ناظم الاطباء). رجوع به سیدنوق شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
درختی است قوی ساق، پوست آن سوزنده است و بخاکستر چوب آن ریسمان کتان را سپید کنند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 29500 گزی شمال باختری قره آغاج، دارای 336 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَشْ شُ)
تتبع و جستجو کردن مداق امور را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ ذَ)
شاهین. (المعرب جوالیقی ص 204). رجوع به شوذانق، شوذق، شودنوق و شوذنیق و شیذق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ)
جانورکی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). عیدشون
لغت نامه دهخدا
(یِ)
کوهی است کلان و آن مصحف تنوق نیست. (از منتهی الارب). کوه سرخ فام ستبر و منیعی است ازآن کلاب. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سینور
تصویر سینور
مرز حد، آن سوی ماورا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیانور
تصویر سیانور
سمی است شدید جهت ساختن حشره کش و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیانوز
تصویر سیانوز
فرانسوی سربپوستی از بیماری ها
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی مغ لاتینی کپوس زبانزد انگارشی (ریاضی) به طور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس گویند
فرهنگ لغت هوشیار
به طور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس گویند، حفره استخوان های پیشانی و فک اعلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینور
تصویر سینور
مرز، حد، ماوراء، آن سو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیانور
تصویر سیانور
نمک اسید سیانیدریک، سمی است خطرناک که برای ساختن مواد حشره کش و نیز در آبکاری برقی به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
از توابع کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
جای لباس و اشیا نگهداشتی، جعبه ی بزرگ چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
شنا، آب تنی
فرهنگ گویش مازندرانی