منسوب به سامان: گوید کز نسبت سامانی ام، سوزنی، رجوع به سامان (جد آل سامان) و سامانیان شود قسمی حصیر که به عبادان کنند: و حصارهای سامانی از عبادان خیزد، (حدود العالم)
منسوب به سامان: گوید کز نسبت سامانی ام، سوزنی، رجوع به سامان (جد آل سامان) و سامانیان شود قسمی حصیر که به عبادان کنند: و حصارهای سامانی از عبادان خیزد، (حدود العالم)
منصور بن عبدالملک بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعیل بن احمد بن اسد بن سامان معروف به ’السدید’ بعد از پدرش امرا در کار پادشاهی مشورت کردند، تا اینکه منصور را بپادشاهی اختیار کردند، امیر پانزده سال حکومت کرد، و از منتصف شوال سنه خمس و ستین و ثلاثمائه درگذشت، رجوع به تاریخ گزیده ص 384 ببعد و آل سامان شود الیاس بن احمد برادر اسماعیل سامانی و در سال 293 هجری قمری والی قزوین بود، رجوع به تاریخ گزیده ص 791 و 794 شود
منصور بن عبدالملک بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعیل بن احمد بن اسد بن سامان معروف به ’السدید’ بعد از پدرش امرا در کار پادشاهی مشورت کردند، تا اینکه منصور را بپادشاهی اختیار کردند، امیر پانزده سال حکومت کرد، و از منتصف شوال سنه خمس و ستین و ثلاثمائه درگذشت، رجوع به تاریخ گزیده ص 384 ببعد و آل سامان شود الیاس بن احمد برادر اسماعیل سامانی و در سال 293 هجری قمری والی قزوین بود، رجوع به تاریخ گزیده ص 791 و 794 شود
به رنگ سیماب، نقره گون: طاس سیمابی مه تافته از پرچم شب طاس زر با می آتش گهر آمیخته اند، خاقانی، چادر سیمابی از روی عروس عالم برکشیدند، (سندبادنامه ص 308)، ز فرق زنگی کرمان فتد دستار سیمابی چو ماران رومی خندان نهد بر سر کلاه زر، بدر چاچی (از آنندراج)، ، مخلوط با سیماب، آمیخته با سیماب، نوعی از الماس است که اندک با کبودی و سیاهی زند، (نزهه القلوب)
به رنگ سیماب، نقره گون: طاس سیمابی مه تافته از پرچم شب طاس زر با می آتش گهر آمیخته اند، خاقانی، چادر سیمابی از روی عروس عالم برکشیدند، (سندبادنامه ص 308)، ز فرق زنگی کرمان فتد دستار سیمابی چو ماران رومی خندان نهد بر سر کلاه زر، بدر چاچی (از آنندراج)، ، مخلوط با سیماب، آمیخته با سیماب، نوعی از الماس است که اندک با کبودی و سیاهی زند، (نزهه القلوب)