جدول جو
جدول جو

معنی سپهرسنب - جستجوی لغت در جدول جو

سپهرسنب
(نَ دَ / دِ)
سایندۀ سپهر. سوراخ کننده سپهر:
اسپش سپهرجولان رمحش سپهرسنب
بختش سپهرمسند و تختش سپهرپای.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ پِ مَ نَ)
بلند مرتبه. بزرگ مقام:
اسبش سپهرجولان رمحش سپهرسنب
بختش سپهرمسند و تختش سپهرپای.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(نَ چَ دَ / دِ)
سایندۀ سپهر. بلند مرتبه. عظیم الشأن:
شاه سپهر قدر و خداوند تیغ و تاج
تیغش سپهر پیما تاجش سپهرسای.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(سِ پِ بَ)
طلسم و جادو و اعمالی که در نظرها غریب و عجیب نماید. (انجمن آرا) (آنندراج). از لغات دساتیری است. رجوع به فرهنگ دساتیر و رجوع به سپهره بند شود
لغت نامه دهخدا
(سِ پِ)
دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج واقع در 33 هزارگزی باختر سنندج و 9 هزارگزی جنوب شوسۀ سنندج - مریوان. هوای آن سرد است و دارای 170 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، توتون، مختصر انگور و قلمستان، حبوب، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه آن مالرو است. مسجد و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا