جدول جو
جدول جو

معنی سپنتودات - جستجوی لغت در جدول جو

سپنتودات
(سِ پَ)
شاید همان سپندکوه شاهنامه باشد. (فرهنگ ایران باستان ص 81). کوه سپنتودات در محیط ریوند است و بنابراین باید این کوه در خراسان باشد زیرا ریوند که در همین فقره از زامیادیشت از آن یاد شده در نیشابور است و در شاهنامه از یک کوه موسوم به سپندمفصلاً سخن رفته. کوهی است که رستم دژ (قلعه) آن را گرفته و گنج آن را برداشته و پس از آن قلعه را بسوخت. (یشتها ج 2 ص 329). رجوع به سپند و سپندکوه شود
لغت نامه دهخدا
سپنتودات
(سِ پَ)
اسفندیار. پورداود آرد: نام اسفندیار در اوستا سپنتودات خوانده شده و بایستی سپنداد باشد. (فرهنگ ایران باستان ذیل ص 312). آفریدۀ ’خرد’ مقدس. این کلمه به این معنی صفت است و در اوستا بسیار استعمال شده چنان که در فروردین یشت فقرۀ 93 پسر گشتاسب نیز در اوستا سپنتودات نامیده شد و امروزه اسفندیار گوئیم. (یشتهای پورداود ج 2 ص 329)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ پَ تُ دا)
مغی که نامش اسفندیار بود. رجوع به اسپندیاد و اسپندیار و اسفندیار و ایران باستان ص 530، 531، 482، 483، 535، 534 شود
لغت نامه دهخدا