- سَلسَلَ
- زنجیر کردن، زنجیر شده
معنی سَلسَلَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرستادن، ارسال کنید، ارسال کردن
لوس کردن، متنعّم کردن
گمراه کردن، او گمراه کرد
فهرست کردن، ثبت نام کنید، ریختن، ثبت کردن، ثبت نام کردن
آسان کردن، آسان
سلام دادن، صلح، ادای احترام کردن
ریزش بزاق، کرنش
تحویل دادن، صلح
کاهش دادن، او کم کرد، کم گفتن
زاری کردن، وای
پرس و جو کردن، او پرسید، پرسش کردن
محروم کردن، غارت
سرفه کردن، سرفه
غوطه ور شدن، شستن، شستشو دادن، پاک کردن