جدول جو
جدول جو

معنی سوگندنامه - جستجوی لغت در جدول جو

سوگندنامه
نوشته ای که در آن قسم یاد کنند، شعری که در آن شاعر قسم را بیاورد
تصویری از سوگندنامه
تصویر سوگندنامه
فرهنگ فارسی عمید
سوگندنامه
(سَ / سُو گَ مَ / مِ)
قسمنامه. ورقه ای که نویسند و مضمون آن در ایران باستان در محاکمه های مبهم و پیچیده دو طرف دعوای را مورد آزمایش بنام (ور) قرار میدادند و هر کس در آزمایش موفق میشد او را محق میدانستند. از جمله این آزمایشها دادن آب آمیخته بگوگرد بود. بعقیدۀ گلدتر چون گوگرد ملین و سبک اثرش مشکوک است، میتوان تصور کرد که در روزگار پیشین بهنگام محاکمه آنرا به آب آمیخته بمتهم می نوشانیدند و از روی دفع شدن از شکم یا ماندن آب در شکم تقصیر و بی تقصیری او را معلوم میکردند. استعمال فعل ’خوردن با سوگند’ یادگار همین مفهوم است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). قسم است که یمین باشد. (آنندراج). یمین. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی) : بونصر سوگندنامه نبشته بود عرض کرد. (تاریخ بیهقی). و نسخت سوگندنامه و مواضعه بیاورده ام در مقامات محمودی. (تاریخ بیهقی). امیر مسعود بر آن سوگندنامه خواجه را نیکویی گفت. (تاریخ بیهقی). ابوسهل و بونصر سوگندنامه پیش داشتند، خواجه آنرا بزبان براند. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوگ نامه
تصویر سوگ نامه
نامه ای که دربارۀ عزا و ماتم نوشته شود، تعزیت نامه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
نامه که در آن اوصاف ماتم و مرثیه ای نوشته باشد. (آنندراج). تعزیت نامه. (ناظم الاطباء) :
کس حرف سوگنامۀ کنعانیان نخواند
تا من قلم به سوگ تو کردم سیه نشان.
درویش واله هروی (از آنندراج).
رجوع به سوک نامه شود
لغت نامه دهخدا
ورقه ای مبتنی بر قسم، شعری که در آن شاعر انواع سوگندها را یاد کند: و کمال اسمعیل اصفهانی را در سوگند نامه و غیر آن استعارات لطیف و ایهامات خوش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگنامه
تصویر سوگنامه
تسلیت نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگنامه
تصویر سوگنامه
تراژدی، مرثیه
فرهنگ واژه فارسی سره