- سوگلی(دخترانه)
مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب
معنی سوگلی - جستجوی لغت در جدول جو
- سوگلی
محبوب، برگزیده، طرف توجه مخصوص، زن برگزیده و عزیز
- سوگلی(سَ گُ)
محبوب. معشوق. برگزیده. (ناظم الاطباء)
- سوگلی
محبوب، برگزیده
- سوگلی((سَ گُ))
محبوب، عزیز دردانه، محبوب ترین زن حرمسرا
- سوگلی
برگزیده، عزیزدردانه، عزیزکرده، محبوب، معشوق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مایوان حومه شهرستان قوچان. دارای 389 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، مختصر انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
(گَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز. دارای 182 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و بنشن است. به اصطلاح محلی سویوتلی نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان قل جق بخش شیروان شهرستان قوچان، واقع در 30هزارگزی شمال شیروان، باختر راه مالرو عمومی قل جق به رشوانلو، کوهستانی و سردسیر است، 329 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ماکسیمیلین دبتون بارن د رسنی دوک د وزیر هانری چهارم پادشاه فرانسه (متولد سال 1559 در کاخ رسنی و متوفی 1641 میلادی)، وی مردی دلیر و نیکخو و کارآمد بود، بعد از جنگهایی که در رکاب هانری چهارم کرد مشاور و وزیر او گردید، مالیه را اداره کرد و کشاورزی را حمایت نمود، در کشور، جاده ها و قنوات احداث و توپخانه ای ایجاد کرد، بودجه ای بوجود آورد و مالیات را انتظام بخشید، کتاب قابل توجهی بنام اقتصادیات شاهی تألیف کرد، (فرهنگ فارسی معین)
سوگوار که به معنی ماتم زده و اندوهگین باشد، (آنندراج) (برهان)، سوگوار، مصیبت زده، ماتم زده، اندوهگین، (ناظم الاطباء)
(سُ گُ تَپْ پَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه. دارای 796 تن سکنه. آب آن از زرینه رود. محصول آنجا غلات، حبوبات، چغندر، پنبه، کرچک، کشمش. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نوعی درخت که میوه ای سیاه و خوراکی دارد
پرسشگر، مشکوک