- سؤدد (سُءْ دَ)
سرداری. پیشوایی. (آنندراج) (غیاث). مهتری. سروری. داوری. مجد و شرف. (ناظم الاطباء) :
هست طبیب بزرگ و هست منجم
فلسفی و هندسی و صاحب سؤدد.
منوچهری.
آنکس که او بحق و سزاوار سؤدد است
جز وی کسی ندانم امروز در جهان.
منوچهری.
بجز سخا و کرم نیست دردلش سودا
چنین بود بحقیقت مآثر سؤدد.
سوزنی
هست طبیب بزرگ و هست منجم
فلسفی و هندسی و صاحب سؤدد.
منوچهری.
آنکس که او بحق و سزاوار سؤدد است
جز وی کسی ندانم امروز در جهان.
منوچهری.
بجز سخا و کرم نیست دردلش سودا
چنین بود بحقیقت مآثر سؤدد.
سوزنی
