- سوهان
- ابزار فولادی آجیده جهت سائیدن فلزات
معنی سوهان - جستجوی لغت در جدول جو
- سوهان
- سنگی که برای تیز کردن کارد یا شمشیر و مانند آن به کار می رود، فسان، فسن، سان، سان ساو، سنگ ساو، سامیز، مسنّ
نوعی شیرینی که با گندم سبزکرده، آرد، شکر و روغن درست می کنند
- سوهان
- نوعی شیرینی
- سوهان ((سُ))
- آلتی آجدار که برای ساییدن چوب یا فلز به کار می رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل سوهان زدن و صیقل دادن چوب و فلز
اسپورزی دواندن اسپ برای آمادن دویدن اسب و شتر در پی هم، دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه
سوزنده محرق، ملتهب
فرناس (غافل) سوتک
دواندن و ورزش دادن اسب برای شرکت در مسابقه
برآمدگی پشت شتر که از پیه و چربی انباشته شده، برآمدگی روی شانۀ گاو
دارویی که برای معالجۀ لقوه به کار می رفته
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
قسمت برآمدگی پشت شتر و گاو که عبارت از نسج چربی ذخیره یی حیوان است: افزون ز که کوهان او از عاج تردندان او از تیر ها مژگان او از نوک سو فارش دهان. یا کوهان ثور. برآمدگی پشت گاو، پروین ثریا
سوزنده، ملتهب
برآمدگی پشت شتر
سوزنده، درحال سوختن
Blazing, Blistering, Burning, Scalding, Scorching, Searing
пылающий , палящий , горящий , обжигающий
brennend, siedend
палаючий , палючий , обпікаючий , палаючий
płonący, palący, parzący
炽热的 , 灼热的 , 燃烧的 , 灼热的 , 炎热的
ardente, abrasador, escaldante
ardente, rovente, bollente
ardiente, abrasador
ardent, brûlant
brandend, verbrand, kokend
जलता हुआ , झुलसा हुआ , झुलसाने वाला , प्रचंड , जलता हुआ
membara, terbakar, mendidih, membakar
ملتهبٌ , حارٌّ , محترقٌ , حارقٌ , حارٌ
불타는 , 타는 , 뜨거운
בוער , בוער , צורב , שורף
灼熱の , 焦げた , 非常に熱い , 焼けつくような , 焼けるような