چیزی که آتش در آن افتاده، آتش گرفته، کنایه از محنت کشیده و آزاردیده، کنایه از کسی که عشق و سوزی داشته باشد، جسمی سیاه رنگ که از دود تریاک در حقۀ وافور جمع می شود وبعد آن را تبدیل به شیره می کنند، از گنج های خسروپرویز، برای مثال دگر گنج کش خواندی سوخته / کزآن گنج بود کشور افروخته (فردوسی - ۸/۲۹۷)، کنایه از پررنگ، تیره
چیزی که آتش در آن افتاده، آتش گرفته، کنایه از محنت کشیده و آزاردیده، کنایه از کسی که عشق و سوزی داشته باشد، جسمی سیاه رنگ که از دود تریاک در حقۀ وافور جمع می شود وبعد آن را تبدیل به شیره می کنند، از گنج های خسروپرویز، برای مِثال دگر گنج کش خواندی سوخته / کزآن گنج بُود کشور افروخته (فردوسی - ۸/۲۹۷)، کنایه از پررنگ، تیره
دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران. دارای 635 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی. محصول آنجا غلات، میوه جات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران. دارای 635 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی. محصول آنجا غلات، میوه جات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
هر چیز آتش گرفته محترق، آزار کشیده محنت رسیده (از حوادث دوران عشق)، لته ورکوی آتش گرفته که بدان آتش از آتش زنه گیرند حراقه، (در عثمانی) طالب علم، جمع سوختگان، محترق سوختنن، ثفل شراب
هر چیز آتش گرفته محترق، آزار کشیده محنت رسیده (از حوادث دوران عشق)، لته ورکوی آتش گرفته که بدان آتش از آتش زنه گیرند حراقه، (در عثمانی) طالب علم، جمع سوختگان، محترق سوختنن، ثفل شراب