جدول جو
جدول جو

معنی سومیتا - جستجوی لغت در جدول جو

سومیتا
(دخترانه)
لطف و محبت، مهربانی
تصویری از سومیتا
تصویر سومیتا
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سومیا
تصویر سومیا
(دخترانه)
محبوب، دوست داشتنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرمیتا
تصویر آرمیتا
(دخترانه)
آرامش یافته، کلمه ای زردشتی است، الهه نعمت، آرامش یافته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیرا
تصویر سامیرا
(دخترانه)
سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن حجامت می کنند، نام محلی در نزدیکی مکه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سولینا
تصویر سولینا
(دخترانه)
رسمی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوبیتای
تصویر سوبیتای
(پسرانه)
نام پسر تولی پسر چنگیزخان پادشاه مغول
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رومینا
تصویر رومینا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روزیتا
تصویر روزیتا
(دخترانه)
رزیتا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بومیات
تصویر بومیات
بوفیان تیره چغدها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوطیات
تصویر سوطیات
تاژک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوسیته
تصویر سوسیته
فرانسوی انجمن سازمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوسیات
تصویر سوسیات
شپشگیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوتیتر
تصویر سوتیتر
فرانسوی زیرنشین، زیرنویس پانامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامیا
تصویر سامیا
(پسرانه)
نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در زمان هخامنشیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سونیا
تصویر سونیا
(دخترانه)
خرد، عقل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوفیا
تصویر سوفیا
(دخترانه)
سوفیه نام پایتخت بلغارستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوریا
تصویر سوریا
(دخترانه)
ثریا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سمیرا
تصویر سمیرا
(دخترانه)
عشق وزندگی سعید (دختر گندمگون)، هم صحبت شبانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوئیت
تصویر سوئیت
سراچه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سمیات
تصویر سمیات
مونث سمی زهر آلود، جمع سمیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوئیت
تصویر سوئیت
فرانسوی وشتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سویدا
تصویر سویدا
دانه سیاه، نقطه سیاه دل حبا القلب دانه دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سومین
تصویر سومین
در مرتبه سوم در مرحله سه سوم
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آن چه مخالف عادت بود یا منع آن چه موافق عادت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوئیت
تصویر سوئیت
آپارتمان کوچک و مجهز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قومیت
تصویر قومیت
وابستگی و دل بستگی به قوم و امت خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمیرا
تصویر سمیرا
گیاهی شبیه کاسنی که در طب به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سویدا
تصویر سویدا
سویدا، خال یا نقطۀ سیاهی در دل که محل احساسات است، سویدای دل، حبّة القلب، حبّه دل
سویدای دل: سویدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قومیت
تصویر قومیت
زانیچ خوهی میهن دوست
فرهنگ لغت هوشیار
دارویی که مرده را بدان حنوط کنند مومیایی. توضیح مصریان قدیم در حنوط کردن اجساد مردگان مهارت داشتند و طریقه حنوط کردن این بود که نخست نعش میت را شکافته امعا و احشا و دیگر اعضای درون او را بیرون آورده جای آنها با ادویه و عطریات از قبیل مروکاسیا و زفت می انباشتند و اینها رطوبت بدن را بخود جذب کرده جسد را از فساد نگاه می داشتند سپس بیرون جسد را نمک باروت پاشیده و یا هفتاد روز در محلول نمک باروت میگذاشتند آنگاه بیرون آورده در کتانی که با عطریات و ادویه خوشبو پرورش یافته بود پیچیده در تابوتی از چوب جمیر یا سنگ می نهادند یا مومیای انسانی، جسد حنوط شده، ماده ای قهوه یی یا سیاه رنگ و نیم جامد که در نتیجه اکسیده شدن هیدرو کربورهای نفتی در شکافها و شکستهای طبقات زمین که در مجاورت ذخایر نفتی زیر زمینی هستند پیدا میشود. مومیایی در حقیقت عبارت از یک نوع قیر طبیعی است که غالبا مخلوط با شن و خاک میباشد و بنابراین نوعی آسفالت طبیعی همیشه در محل هایی که مومیایی پیدا میشود بوجود میاید. مومیایی در 100 درجه حرارت ذوب میگردد و وزن مخصوصش در حدود 2، 1 است. در ترکیبش علاوه بر هیدروکربور اکسیژن و ازت و گاهی گوگرد هم وجود دارد. از حل کردن مومیایی در روغن ماده نرم و خمیری شکلی بدست میاید که سابقا بر روی پوست بدن در نقاط ضربه دیده میمالیدند قیر طبیعی زفت زومی عرق الجبال قیر معدنی زفت زفت یابس زفت البحر حمر کفرالیهود قفرا لیهود آسفالت معدنی آسفالت. توضیح مومیای اخیر در غارهای بعضی کوهها (از جمله کوههای بهبهان و فارس و لرستان و سواحل دریای مغرب) از شکافهای سنگها بیرون آید و بهترین آن سیاه براق است که بوی بدی نداشته باشد، شرب محلول آنرا در روغنهاو ضماد آنرا جهت شکستگی اعضا و بیرون رفتن مفاصل و کوفتگی و پاره شدن عصب و عضله در طب قدیم تجویز میکردند. در عهد صفویه مو میایی فارس ممتاز بود و تمام محصول آن که از کوهی نزدیک جهرم بدست میاید متعلق به شاه بود و او یا آنرا می فروخت و یا برسم هدیه برای حکام و بزرگان میفرستاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمیرا
تصویر سمیرا
((سُ))
مصغر سمراء. زن گندم گون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیمیا
تصویر سیمیا
علم حروف، علم طلسم و جادو
فرهنگ فارسی معین
((قُ یَّ))
اشتراک گروهی از مردم در تاریخ و زبان و آداب و رسوم که عامل پیوند و اتحاد بین آنان است
فرهنگ فارسی معین
ماده ای سیاه رنگ شبیه قیر که اجساد مردگان را با آن آغشته می کردند تا از تجزیه شدن آن جلوگیری کنند
فرهنگ فارسی معین
در قدیم صاحبان این علم برای حروف طبایعی مرموز قائل شده و مدعی بودند که به وسیلۀ حروف و اسما می توان در عالم طبیعت تصرف کردن یا آنکه در قوۀ تخیل و تصور دیگران نفوذ کرد و چیزهایی را که وجود ندارد در نظر آنان مجسم ساخت، علم حروف، علم اسرار حروف، علم طلسم و جادو، علم مجسم ساختن چیزهای موهوم در نظر دیگران، چشم بندی
فرهنگ فارسی عمید