جدول جو
جدول جو

معنی سوغانلو - جستجوی لغت در جدول جو

سوغانلو
دهی است جزء دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل، دارای 384 تن سکنه، آب از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوغان
تصویر سوغان
دواندن و ورزش دادن اسب برای شرکت در مسابقه
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه، دارای 201 تن سکنه، آب آن از چشمه سارها، محصول آنجا غلات، نخود، بزرک، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
از طوایف ایل قشقایی ایران و مرکب از 80 خانوار است که در کنار رود خانه رحیمی مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان انگورستان بخش ماه نشان شهرستان زنجان است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
سفال شکسته، تیله، (در لهجۀ قزوین)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نام قبیله ای است از طایفۀ قاجار که به استراباد کوچ داده شده اند. رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 108 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان اوغازبخش باجگیران است که در شهرستان قوچان واقع است و 802 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی، واقع در 50هزارگزی شمال خاوری سلماس، با 500 تن سکنه. آب آن از رود خانه زولا و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی است از دهستان مشگین بخش مرکزی شهرستان خیاو. 279 تن سکنه. آب آن از دوشانلوچای تأمین می شود. راه، شوسه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی است از دهستان تکاب بخش نوخندان شهرستان دره گز. با 275تن سکنه. آب آن از چشمه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه، 156 تن سکنه دارد، از سمین رود و چاه آبیاری میشود، محصولش غلات و چغندر است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان مشگین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو، دارای 165 تن سکنه، آب آن از مشگین چائی، محصول آنجا غلات و حبوبات است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کوخالو. دهی از دهستان عباسی که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی است از دهستان تکمران بخش شیروان شهرستان قوچان، سکنۀ آن 99 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، بنشن و میوه جات. شغل اهالی آنجا زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر، سکنۀ آن 21 تن، آب آن از رود خانه قره سو و چشمه، محصول آن غلات، برنج، پنبه و سردرختی، شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا فرش و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ایروموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 19هزارگزی باختر اردبیل و 12 هزارگزی شوسۀ اردبیل به تبریز، هوای آن معتدل و دارای 225 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات، حبوب، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، تیره ای از ایل شاهسون در این ده سکونت دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مرکزی بخش نوخندان شهرستان دره گز است و 219 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان قلعه برزند است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 150 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان تکاب بخش نوخندان شهرستان دره گز دارای 345 تن سکنه، رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود
لغت نامه دهخدا
از توابع قوچان (خبوشان) آب از قنات، سکنه اش چادرنشین و مالدار و پنجاه خانوار است، (مرآت البلدان ج 4 ص 289)، دهی است از دهستان تکمران بخش شیروان شهرستان قوچان، 387 تن سکنه دارد، از چشمه آبیاری میشود، محصول عمده اش غلات و بنشن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، 200 تن سکنه دارد، آب آن از رود خانه قرانقو، محصولش غلات، نخود، کشمش و زردآلو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، 141 تن سکنه دارد، محصولش غلات، توتون و حبوبات است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، دارای 290 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصولش غلات، نخود و بزرک است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان لکستان بخش شاهپور شهرستان خوی، دارای 133 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصولش غلات و نمک است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان پیران بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 123 تن سکنه است. آب آن از رودخانه بادین آباد و محصول آن غلات، توتون، حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قشلاق بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری قیدار با 158 تن سکنه، آب آن از چشمه وراه آن مالروست، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سوغ. رجوع به سوغ شود. دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه. و رجوع به سوغان شود.
لغت نامه دهخدا
اسپورزی دواندن اسپ برای آمادن دویدن اسب و شتر در پی هم، دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوغان
تصویر سوغان
((سُ))
دویدن اسب و شتر در پی هم، دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه
فرهنگ فارسی معین
از توابع میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی