جدول جو
جدول جو

معنی سودپرستی - جستجوی لغت در جدول جو

سودپرستی
سودجویی، نفع جویی، نفع طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خودپرستی
تصویر خودپرستی
خودپرست بودن، خودخواهی، همراه با خودخواهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
پرستاری، نگهبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سودپرست
تصویر سودپرست
کسی که در طلب سود به هر کاری دست می زند، نفع پرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودپرست
تصویر خودپرست
کسی که خود را بسیار دوست دارد و همه چیز را برای خود می خواهد، متکبر، خودخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوداپرست
تصویر سوداپرست
کسی که مطیع هوا و هوس خود باشد، خیال باف
فرهنگ فارسی عمید
(کَ / کِ دَ /دِ)
آنکه مطیعهوی و هوس خویش باشد، شهوت پرست، آنکه خیالات باطل کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
باد پرستیدن. هوسبازی. هوی پرستی
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ پَ رَ)

خودخواهی. خودکامی. حالت شخص ازخودراضی. (ناظم الاطباء) :
خودپرستی چو حلقه بر در نه
بیخودی را چو حلّه در بر کش.
خاقانی.
هر کآرد با تو خودپرستی
شمشیر ادب خورد دودستی.
نظامی.
عشق است گره گشای هستی
گردآبه زهاب خودپرستی.
نظامی.
چون برگذری ز خودپرستی
در خود نه گمان بری که هستی.
نظامی.
نشاید گفت من هستم تو هستی
که آنگه لازم آید خودپرستی.
نظامی.
سعدیا چون بت شکستی خود مباش
خودپرستی کمتر از اصنام نیست.
سعدی.
سعدیا پرهیزگاران خودپرستی میکنند
ما دهل در گردن و خر در خلاب افکنده ایم.
سعدی.
خودپرستی خیزد از دنیا و جاه
نیستی و حق پرستی خوشتر است.
سعدی.
ای پسر نیستی ز هستی به
بت پرستی ز خودپرستی به.
سلمان ساوجی.
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در عین خودپرستی.
حافظ.
هر جا بتی ببینی مشغول کار او شو
هر قبله ای که بینی بهتر زخودپرستی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(سَ / سُو پَ رَ)
عمل و حالات سوداپرست
لغت نامه دهخدا
نفعپرست. آنکه طرفدار سود باشد. سودجو
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ رَ)
در پی هوای نفس بودن. هوس رانی:
طالب زهواپرستی هند
برگشت و سوی مطالب آمد.
طالب
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ پَ رَ)
عمل پرستیدن خورشید. خورشیدپرستی. عبادت الشمس:
پشت دین سلطان اویس آنکس که از پشتیش دین
خورپرستی را ز حربا برنتابد بیش از این.
سلمان ساوجی
لغت نامه دهخدا
تصویری از مدپرستی
تصویر مدپرستی
پیروی وتقلید شدید از مد و باب روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود پرستی
تصویر سود پرستی
سود جویی نفع طلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود پرست
تصویر سود پرست
نفع پرست نفع طلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هواپرستی
تصویر هواپرستی
هوسرانی، طالب هوا و در پی هوای نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
تیمار حال کردن، ریاست، بزرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودا پرستی
تصویر سودا پرستی
عمل و حالت سودا پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود پرستی
تصویر خود پرستی
خود خواهی، خودکامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوداپرست
تصویر سوداپرست
((~. پَ رَ))
شهوت پرست، خیالباف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودپرست
تصویر خودپرست
((~. پَ رَ))
متکبر، خود خواه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
قیومیت، ریاست، مسئولیت، اداره، اداره کل
فرهنگ واژه فارسی سره
بوالهوسی، چلچلی، شهوت پرستی، شهوتی، هوسرانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خیال پرست، هواپرست، شهرت پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سودجو، منفعت طلب، نفع طلب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکبر، خودبزرگ بینی، خودخواهی، خودمنشی، کبر، نخوت
متضاد: افتادگی، فروتنی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خودپرست
تصویر خودپرست
Narcissist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
Conservatorship, Patronization, Wardenship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودپرست
تصویر خودپرست
нарцисс
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
опека , покровительство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودپرست
تصویر خودپرست
Narzisst
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
Vormundschaft, Patronage, Aufsicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودپرست
تصویر خودپرست
нарцис
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرپرستی
تصویر سرپرستی
опіка , покровительство
دیکشنری فارسی به اوکراینی