جدول جو
جدول جو

معنی سوداپرستی - جستجوی لغت در جدول جو

سوداپرستی
(سَ / سُو پَ رَ)
عمل و حالات سوداپرست
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خداپرستی
تصویر خداپرستی
عبادت و پرستش خدا، توحید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوداپرست
تصویر سوداپرست
کسی که مطیع هوا و هوس خود باشد، خیال باف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سودپرست
تصویر سودپرست
کسی که در طلب سود به هر کاری دست می زند، نفع پرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودپرستی
تصویر خودپرستی
خودپرست بودن، خودخواهی، همراه با خودخواهی
فرهنگ فارسی عمید
نفعپرست. آنکه طرفدار سود باشد. سودجو
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ دَ /دِ)
آنکه مطیعهوی و هوس خویش باشد، شهوت پرست، آنکه خیالات باطل کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ رَ)
در پی هوای نفس بودن. هوس رانی:
طالب زهواپرستی هند
برگشت و سوی مطالب آمد.
طالب
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ پَ رَ)

خودخواهی. خودکامی. حالت شخص ازخودراضی. (ناظم الاطباء) :
خودپرستی چو حلقه بر در نه
بیخودی را چو حلّه در بر کش.
خاقانی.
هر کآرد با تو خودپرستی
شمشیر ادب خورد دودستی.
نظامی.
عشق است گره گشای هستی
گردآبه زهاب خودپرستی.
نظامی.
چون برگذری ز خودپرستی
در خود نه گمان بری که هستی.
نظامی.
نشاید گفت من هستم تو هستی
که آنگه لازم آید خودپرستی.
نظامی.
سعدیا چون بت شکستی خود مباش
خودپرستی کمتر از اصنام نیست.
سعدی.
سعدیا پرهیزگاران خودپرستی میکنند
ما دهل در گردن و خر در خلاب افکنده ایم.
سعدی.
خودپرستی خیزد از دنیا و جاه
نیستی و حق پرستی خوشتر است.
سعدی.
ای پسر نیستی ز هستی به
بت پرستی ز خودپرستی به.
سلمان ساوجی.
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در عین خودپرستی.
حافظ.
هر جا بتی ببینی مشغول کار او شو
هر قبله ای که بینی بهتر زخودپرستی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خُ پَ رَ)
عمل پرستیدن خدا. حالت پرستیدن خدا. حالت اعتقاد خدا (یادداشت بخط مؤلف). تدین. دینداری. (ناظم الاطباء) : در همه حالها راستی و یکدلی و خداپرستی خویش اظهار کرده است. (تاریخ بیهقی).
در پرستشگهی گرفته قرار
نیستم جز خداپرستی کار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ پَرَ)
عمل مزداپرست. پرستش اهورامزدا
لغت نامه دهخدا
تصویری از هواپرستی
تصویر هواپرستی
هوسرانی، طالب هوا و در پی هوای نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود پرست
تصویر سود پرست
نفع پرست نفع طلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودا پرستی
تصویر سودا پرستی
عمل و حالت سودا پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودا پرست
تصویر سودا پرست
آنکه مطیع هوا و هوس خویش باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود پرستی
تصویر خود پرستی
خود خواهی، خودکامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود پرستی
تصویر سود پرستی
سود جویی نفع طلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوداپرست
تصویر سوداپرست
((~. پَ رَ))
شهوت پرست، خیالباف
فرهنگ فارسی معین
خیال پرست، هواپرست، شهرت پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سودجویی، نفع جویی، نفع طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکبر، خودبزرگ بینی، خودخواهی، خودمنشی، کبر، نخوت
متضاد: افتادگی، فروتنی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بوالهوسی، چلچلی، شهوت پرستی، شهوتی، هوسرانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سودجو، منفعت طلب، نفع طلب
فرهنگ واژه مترادف متضاد