جدول جو
جدول جو

معنی سوختگی - جستجوی لغت در جدول جو

سوختگی
حالت سوخته شدن یا سوخته بودن، در پزشکی آسیب بافت پوست ناشی مواد سوختنی و برحسب وسعت و عمق سوختگی به سه درجه تقسیم می شود که درجۀ سوم شدیدترین و خطرناکترین آن است و عفونت و مرگ را به همراه دارد
تصویری از سوختگی
تصویر سوختگی
فرهنگ فارسی عمید
سوختگی(تَ / تِ)
حرق. (السامی) (دهار). حاصل عمل سوختن:
زآن سوختگی که در جگر داشت
لیلی ز شرار او خبر داشت.
نظامی.
و ماءالشعیر... سود دارد بطلی سوختگی... را. (نوروزنامه).
- سوختگی نفس، تنگی دم که در حبس دم و دویدن پیدا آید. (غیاث).
، عیبی از عیوب زمرد است. (جواهرنامه)
لغت نامه دهخدا
سوختگی
حالت سوخته بودن
تصویری از سوختگی
تصویر سوختگی
فرهنگ لغت هوشیار
سوختگی((تَ یا تِ))
عمل سوخته شدن، درد و مصیبتی که عارض شخص شود، اذیت و صدمه ای که به دل وارد آید
تصویری از سوختگی
تصویر سوختگی
فرهنگ فارسی معین
سوختگی
آفتاب زدگی، سوخته شدگی، عاشقی، شیفتگی، دل سوختگی، خاکسترشدگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
چیز جعلی و مصنوعی، آمادگی و آراستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوختنی
تصویر سوختنی
قابل سوختن، درخور سوختن
فرهنگ فارسی عمید
(دِ تَ / تِ)
سوختگی دل. حالت و کیفیت دلسوخته. رجوع به دلسوخته و دل سوختن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
سوختگی. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) ، سوزناکی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
چگونگی و کیفیت ساخته، ساخته بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوختنی
تصویر سوختنی
قابل سوختن لایق سوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلسوختگی
تصویر دلسوختگی
حالت و کیفیت دلسوخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
((تَ یا تِ))
مجهز بودن، آمادگی، مصنوعی، تقلبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوختنی
تصویر سوختنی
قابل سوختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
مصنوعی، تقلبی، کذایی، جعلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
Affected, Factitious, Feigned, Fictitious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
affecté, factice, feint, fictif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
प्रभावित , कृत्रिम , दिखावा , काल्पनिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
ได้รับผลกระทบ , เทียม , ปลอม , สมมติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
aliyeathirika, bandia, ya kubuni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
etkilenmiş, yapay, sahte, uydurma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
影響された , 人工の , 偽りの , 架空の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
מושפע , מלאכותי , מזויף , בדיוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
영향을 받은 , 인공의 , 가짜의 , 가공의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
terpengaruh, buatan, pura-pura, palsu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
betroffen, künstlich, vorgetäuscht, fiktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
getroffen, kunstmatig, gefingeerd, fictief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
afectado, ficticio, fingido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
colpito, fittizio, finto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
afetado, fictício, fingido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
受影响的 , 人工的 , 假装的 , 虚假的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
dotknięty, sztuczny, udawany, fikcyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
уражений , штучний , удаваний , вигаданий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
затронутый , искусственный , притворный , вымышленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساختگی
تصویر ساختگی
প্রভাবিত , কৃত্রিম , ভান করা , কাল্পনিক
دیکشنری فارسی به بنگالی