جدول جو
جدول جو

معنی سوبییتن - جستجوی لغت در جدول جو

سوبییتن
سوهان زدن، تیز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شتاب گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
چهره پوشاندن زنان، در حجاب شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تب داشتن، تب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رشته های نخ تابانده شده، نام مرتعی در اندارکل شیرگاه سوادکوه.، کژ شده، تب گرفته
فرهنگ گویش مازندرانی
ماه گرفتگی
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر گرفتن، سواره از روی چیزی گذشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
عملی برای رفع پیچش شکمدر این شیوه ی درمان بیمار دراز کشیده
فرهنگ گویش مازندرانی
ساییدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خواب آلود شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گفتگو و مجادله را دوباره آغاز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
غلتیدن در سراشیبی، چهره پوشاندن، به سرعت آمد و شد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رها کردن، از دست دادن، کمک کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خواب به چشم آمدن، خواب آلود شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پی ریزی کردن، بنیان نهادن
فرهنگ گویش مازندرانی
دویدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بیتن
فرهنگ گویش مازندرانی