جدول جو
جدول جو

معنی سوبدی - جستجوی لغت در جدول جو

سوبدی
پرنده ای است کوچک و آنرا به فارسی سار گویند و به عربی زرزور بر وزن پرزور و بترکی صغرجق خوانند. (برهان). سار که نام مرغی است خوش آواز. (فرهنگ رشیدی). جانورکی است که آنرا سار گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
منسوب به سواد که اصلاً نام عراق است. (الانساب سمعانی) (لباب الانساب)
مقابل بدوی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام مرغی است کوچک که به فارسی سار گویند. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(سُ بَ)
منسوب است به سبد که بطنی است از قبیس. (الانساب سمعانی) (لباب الانساب ص 528)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
منسوب به سبد: کلاه سبدی
لغت نامه دهخدا
از مردم بوسنه (یوگسلاوی سابق) است، در زبان فارسی و عربی اطلاعات لازم داشت و در اواخر عمر معلمی پیشخدمتهای دربار عثمانی را بر عهده داشت، او راست: شرح بر دیوان حافظ، شرح کافیۀ ابن حاحب، شرح مثنوی، شرح گلستان، شرح بوستان سعدی، حاجی خلیفه وفات او را بسال 1000 هجری قمری نوشته ولی وی بوستان را در سال 1006 شرح کرده است، (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
منسوب به سوئد از مردم سوئد، ساخته و تهیه شده در سوئد، زبان مردم سوئد
فرهنگ لغت هوشیار
بساب تیز کن
فرهنگ گویش مازندرانی