جدول جو
جدول جو

معنی سوافع - جستجوی لغت در جدول جو

سوافع
باد های سوزان
تصویری از سوافع
تصویر سوافع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ فِ)
جمع واژۀ سافر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ طِ)
جمع واژۀ ساطعه. (غیاث). رجوع به ساطعه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ جِ)
جمع واژۀ ساجعه. رجوع به ساجعه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ فِ)
ج شافع. (دستوراللغه) (یادداشت مؤلف) ، جمع واژۀ شافعه. وسایل. وسایط: التماس کرد که منصب پدر بر او مقرر دارند و شوافع قدیم و ذرایع اکید که سیمجوریان را بر دولت آل سامان ثابت است مهمل نگذارند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 79). شوافع قدیم و وسائل اکید که پدرم را ثابت بود. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
(دَ فِ)
جمع واژۀ دافعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به معنی زمین نشیب و نرم که در آن آب رود. (آنندراج). رجوع به دافعه شود، جمع واژۀ دافع. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
بیماری ستور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نام بت قوم نوح علیه السلام که بصورت زنی بود. (غیاث) (ترجمان القرآن). نام بتی ازقبیلۀ هذیل. (مفاتیح) (معجم البلدان) :
بت پرست صورتی در خانه مکر و حیل
با منات و با سواع و لات و با عزی منم.
سعدی (بدایع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوافع
تصویر دوافع
جمع دافع دافعه، نشیب ها آبروها، انگیزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواطع
تصویر سواطع
جمع ساطعه، بلند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواجع
تصویر سواجع
جمع ساجعه، کبوتران بانگدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواف
تصویر سواف
مرگا مرگ، ستور میری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواع
تصویر سواع
نام بتی، پاره ای از شب
فرهنگ لغت هوشیار