جدول جو
جدول جو

معنی سهندآباد - جستجوی لغت در جدول جو

سهندآباد(سَ هََ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بستان آباد. شهرستان تبریز است. این دهستان در جنوب باختری بستان آباد و در دامنۀ جنوب خاوری و شمالی کوه سهند واقع است که از شمال به دهستان مهرانرود و سردرود، از جنوب به دهستان دیزج رود از خاور بدهستان مهرانرود، از باختر به بخش دهخوارقان و شهرستان مراغه متصل می شود. آب و هوای این دهستان سردسیر سالم و آب آن ازچشمه سارهای ارتفاعات سهند میباشد. مرکز دهستان اشکه درق دارای 510 تن سکنه است. و جمعیت کلی دهستان که دارای 40 آبادی بزرگ و کوچک است در حدود 19950 تن می باشد. قرای مهم آن عبارتند از امراﷲ. لیقوان. باشیسز. گل آخر. قره گوش. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
دهی است از بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 319 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، توتون و عسل و کار دستی مردم جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ قَ عَ یِ نَ / نُو)
دهی است از بخش مهریز شهرستان یزد. دارای 179 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 11000گزی جنوب خاور مرزبانی و 1000گزی فیروزآباد واقعشده است. هوای آن سرد و سکنه اش 575 تن است. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات، توتون، چغندرقند، پنبه و مختصر میوجات و شغل مردان زراعت و صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم، گلیم بافی و راه آن مالرو است. در فصل خشکی از کالیان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
دهی است از دهستان خامنۀ بخش شبستر شهرستان تبریز. سکنۀ آن 3947 تن. آب از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. دارای 550 تن سکنه و آب آن از دورشته قنات است. محصول آن غلات، ارزن، پنبه، انواع میوه جات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر است که 870 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَیْ یِ)
دهی است جزء بخش طالقان شهرستان تهران. دارای 648 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی. محصول آنجا غلات، یونجه، لوبیا، عدس، سیب زمینی، خیار و میوه. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دو دَ)
دهی است از دهستان پائین شهرستان اردستان. دارای 360 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(وِ)
دهی است جزو دهستان فشافویۀ بخش ری شهرستان تهران واقع در 10هزارگزی باختری راه شوسۀ قم با 1190 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. قلعۀ خرابه ای دارد. راه از طریق رباطکریم ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان پیربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ حَ)
دهی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران. دارای 621 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کرج. محصول آن غلات، چغندر قند، باغات یونجه، قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی جزء بخش کن شهرستان تهران 1000 گزی جنوب کن. دارای 792 تن سکنه است. آب آن از قنات و از نهر یافت آباد و رودخانه کرج است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت میباشد. دبستان دارد و طایفۀ تیموری در آنجا ساکن هستند. سر راه فرعی تهران به علیشاه عوض شهریار واقع شده و همه روز ماشین رفت و آمد میکند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کُ هَمْ)
دهی از دهستان ارادان است که در بخش گرمسار شهرستان دماوند واقع است و 1214 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در باب نشابور. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
ده کوچکی است از دهستان گاورود بخ-ش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 34هزارگزی شمال خاوری کامیاران و 2هزارگزی سیانار، دارای 45 تن سکنه، و نام قدیم آن دانان است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیّه، دارای 275 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اِ فَ)
دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران در 11000 گزی باختر مرکز بخش، کنار رود خانه سیاه آب. دارای 89 تن سکنه. سردسیر. مالاریائی. آب آن از قنات. محصولات آن غلات، بنشن، پنبه، چغندر قند، قلمستان. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. از طریق لم آباد می توان ماشین برد. محل قشلاق چند خانوار ازایل میش مست است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ص 12)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ)
موضعی بمازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 58 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان زیرکوه است که در بخش قاین شهرستان بیرجند واقع است و 610 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، دروغی که به حیرت اندازد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بهتان. (مهذب الاسماء). یقال: یاللبهیته (بکسر لام) و این استغاثه است. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء). و در مورد باطلی است که دروغ و نادرستی آن انسان را به تحیر اندازد. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
دهی از دهستان چهار بلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 11 هزارگزی شمال خاوری همدان و 6هزارگزی شمال شوسۀ همدان بملایر. دامنه، سردسیر، دارای 185 تن سکنه، آب آن از رود خانه قوری چای و قنات، محصول آنجا غلات، حبوبات، انگور، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی، راه آنجا اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
از دهکده های متروک و قدیمی فخرعمادالدین واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نرم آب دوسر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی