قلعۀ سهاره کوهی است عظیم بچهار فرسنگی فیروزآباد و عمارت این قلعه مسعودیان کردند و جایی سخت نیکوست و هوای آن سردسیر و آبهای خوش، و در میان آبادانیها است و خراب نمیتوان کرد که شبانکاره بدست گیرند و بزرگ جایی است و غله سالها بماند. (فارسنامۀ ابن البلخی چ سیدجلال الدین تهرانی ص 129). رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 130 شود
قلعۀ سهاره کوهی است عظیم بچهار فرسنگی فیروزآباد و عمارت این قلعه مسعودیان کردند و جایی سخت نیکوست و هوای آن سردسیر و آبهای خوش، و در میان آبادانیها است و خراب نمیتوان کرد که شبانکاره بدست گیرند و بزرگ جایی است و غله سالها بماند. (فارسنامۀ ابن البلخی چ سیدجلال الدین تهرانی ص 129). رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 130 شود
سرخی سپیدی آمیخته. (منتهی الارب) (آنندراج). سجر. (اقرب الموارد) ، آب اندک که بمدد باران پر شده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). آبی که پر کند نهر را. (اقرب الموارد). ج، سجر
سرخی سپیدی آمیخته. (منتهی الارب) (آنندراج). سَجَر. (اقرب الموارد) ، آب اندک که بمدد باران پر شده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). آبی که پر کند نهر را. (اقرب الموارد). ج، سُجَر
خروج از سرزمینی برای سکونت در سرزمین دیگر. (معجم متن اللغه) ، اسم از هجر. ضد وصل. (معجم متن اللغه). اسم از تهاجر. (اقرب الموارد) ، نوع. (اقرب الموارد). رجوع به هجرت شود
خروج از سرزمینی برای سکونت در سرزمین دیگر. (معجم متن اللغه) ، اسم از هَجَرَ. ضد وصل. (معجم متن اللغه). اسم از تهاجر. (اقرب الموارد) ، نوع. (اقرب الموارد). رجوع به هجرت شود
پرنده ایست از راسته سبکبالان از دسته مخروطی نوکان از خانواده گنجشکان که شبیه به بلبل و بسیار خوش آواز است و پرهایش زرد آمیخته به سبز و دارای منقاری کوتاه و پاهایی کوتاه و ضعیف و دمی هلالی است
پرنده ایست از راسته سبکبالان از دسته مخروطی نوکان از خانواده گنجشکان که شبیه به بلبل و بسیار خوش آواز است و پرهایش زرد آمیخته به سبز و دارای منقاری کوتاه و پاهایی کوتاه و ضعیف و دمی هلالی است