مدهوش شده از گزیدگی مار، گونۀ برگردیده از بسیاری محبت و یا از ترس و یا از بیماری. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چاه به ریگ رسیده. (از منتهی الارب) ، مرد بسیارگوی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). مرد بسیارگوی و پرحرف. (ناظم الاطباء). بسیارگوی. (مهذب الاسماء). مسهب
مدهوش شده از گزیدگی مار، گونۀ برگردیده از بسیاری محبت و یا از ترس و یا از بیماری. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چاه به ریگ رسیده. (از منتهی الارب) ، مرد بسیارگوی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). مرد بسیارگوی و پرحرف. (ناظم الاطباء). بسیارگوی. (مهذب الاسماء). مُسهِب
سنت: روزگار پاره ای از روزگار اسپ تیز رو نوند در ترکیب به معنی سنبنده (سوراخ کننده) آید: آهن سنب، سم چارپایان، خانه زیر زمینی جهت درویشان سمج، آغل گوسفندان سمج
سنت: روزگار پاره ای از روزگار اسپ تیز رو نوند در ترکیب به معنی سنبنده (سوراخ کننده) آید: آهن سنب، سم چارپایان، خانه زیر زمینی جهت درویشان سمج، آغل گوسفندان سمج
یکی از فلزات شناخته شده و از قدیم الایام بوده و جسمی است سفید خاکستری رنگ و بسیار نرم و سنگین و وزن مخصوص دارد و اکثر اوقات محتوی مقدار زیادی سم و یکی از سموم قویه است و از این جهت استعمال آن در آلات و ادوات طباخی بسی خطرناک می باشد
یکی از فلزات شناخته شده و از قدیم الایام بوده و جسمی است سفید خاکستری رنگ و بسیار نرم و سنگین و وزن مخصوص دارد و اکثر اوقات محتوی مقدار زیادی سم و یکی از سموم قویه است و از این جهت استعمال آن در آلات و ادوات طباخی بسی خطرناک می باشد