جدول جو
جدول جو

معنی سنگلاخ - جستجوی لغت در جدول جو

سنگلاخ
زمینی که در آن پاره سنگ و سنگ ریزه فراوان باشد، زمین پرسنگ، سنگستان
تصویری از سنگلاخ
تصویر سنگلاخ
فرهنگ فارسی عمید
سنگلاخ
(سَ)
سنگستان که جا و مکان سنگ باشد چه لاخ به معنی مکان آمده است همچو دیولاخ که جا و مقام دیو را گویند. (برهان) (آنندراج) (غیاث). زمین سنگستان. (لغت فرس اسدی) (شرفنامۀ منیری) :
صحرای سنگروی و که سنگلاخ را
از سم آهوان و گوزنان شیار کرد.
فرالاوی.
چو زآن بگذری سنگلاخ است و دشت
که آهو بر آن برنیارد گذشت.
فردوسی.
بر سنگلاخ و دشت فرودآمدی خجل
اندر میان خاره و اندر میان خار.
فرخی.
زمینی همه روی او سنگلاخ
بدیدن درشت و به پهنا فراخ.
عنصری.
زمینی زراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی.
هر کجا سنگلاخ و یا خارستانی باشد لشکرگاه ما آنجا میباشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 594).
غافل مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند.
خواجه عبداﷲ انصاری.
برون برد شه رخت از آن سنگلاخ
عمارتگهی دید و جایی فراخ.
نظامی.
بچشمی کآمده بر سنگلاخش
شکوفه وار کرده شاخ شاخش.
نظامی.
دلم را منزلی پیش است و واپس ماندگان از پس
که راهش سنگلاخ است و سم افکنده ست پالانی.
خاقانی.
رهت سنگلاخ است خاقانیا
خرت سم فکنده ست و با رنج بار.
خاقانی.
صبر در صحرای خشک سنگلاخ
احمقی باشد جهان حق فراخ.
مولوی.
در میان سنگلاخ بی گیاه
روز تا شب بی نوا و بی پناه.
مولوی.
چو بیرون شد از کاروان یک دو میل
به پیش آمدش سنگلاخی فهیل.
سعدی.
مزن هر دم قدم در سنگلاخی
ز شاخی هر زمان منشین بشاخی.
جامی.
، خانه از سنگ کرده:
من اندر نهان زین جهان فراخ
برآورده کردم یکی سنگلاخ.
ابوشکور.
، سنگ سخت. (آنندراج از لطائف اللغات)
لغت نامه دهخدا
سنگلاخ
(سَ)
میرزا سنگلاخ، از شعرا و عرفا و خوشنویسان عهد فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه بود. در شب جمعه 17 صفر 1294 هجری قمری بسنی نزدیک به یک صد و ده سال در تبریز فوت کرد و در آنجا بخاک سپرده شد. میرزا سنگلاخ اصلاً خراسانی است و در خط نستعلیق استاد بود. در تمام عمر زن نگرفت و مسافرتهای بسیار کرد. و بیش از بیست و پنج سال در ممالک عثمانی و مصر بسر برد. و خود را ’آفتاب خراسان’ می خواند و زمین و زمان را بندۀ خود و شعر خود می خواسته است. میرزای سنگلاخ کتابی بنام امتحان الفضلاء و تذکرۀ خطاطان دارد که آنرا در دو جلد به چاپ رساند و مجموعه ای از رقمهای خود را در کتابی بنام (درج جواهر) جمع کرد و بسال 1282 هجری قمری بچاپ سربی در مصر بطبع رسانده است. (تلخیص از وفیات معاصر بقلم محمد قزوینی مجلۀ یادگار سال پنجم شماره 1 و 2). و رجوع به دانشوران خراسان ص 268، فهرست سپهسالار ج 2 ص 2 و سبک شناسی ج 3 ص 395 شود
لغت نامه دهخدا
سنگلاخ
زمینی که در آن سنگ فراوان باشد سنگستان. زمین پر سنگ
تصویری از سنگلاخ
تصویر سنگلاخ
فرهنگ لغت هوشیار
سنگلاخ
((سَ))
زمینی که در آن سنگ فراوان باشد، سنگستان
تصویری از سنگلاخ
تصویر سنگلاخ
فرهنگ فارسی معین
سنگلاخ
ریگزار، ریگستان، سنگستان، زمین پرسنگ
متضاد: شن زار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ خَ / خِ)
انبوهی سنگها چه لاخ برای افادۀ معنی کثرت است. (از غیاث اللغات) (آنندراج). سنگستان. سنگلاخ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نوعی از مجازات که آدمی را تا کمر در خاک نشانند و بر ان سنگ باران کنند بحدی که بمیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگسان
تصویر سنگسان
همچون سنگ سنگ مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگناک
تصویر سنگناک
پر سنگ (زمین) سنگلاخ
فرهنگ لغت هوشیار
بیرون آمدن مار از پوست پوست انداختن، بیرون آمدن روز از شب دمیدن روز، ریزش پشم در جانوران بیرون آمدن چیزی از چیزی (ماراز پوست روز از شب) پوست انداختن، جامه کندن لخت شدن، گذشتن (ماه) سپری شدن، بیرون امدن چیزی از چیزی، بیرون آمدن روز از شب
فرهنگ لغت هوشیار
عضو عضلانی که دارای الیاف ماهیچه ای قوی و سخت جهت خرد کردن دانه ها و دیگر مواد غذائی پرندگان در مسیر مری پس از چینه دان و قبل از معده اصلی قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
صخريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
Craggily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rocailleux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرتعی جنگلی در حومه ی نوشهر، منطقه ی سنگی و صخره ای
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
skalisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
หินปูน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
скалистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
felsig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
پتھریلا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
পাথুরে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
kaya gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
miamba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
岩石的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
岩だらけの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
סלעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
바위처럼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
berbatu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
скелястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rotsachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rocoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
roccioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rochoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
चट्टानी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی