جدول جو
جدول جو

معنی سنکلونی - جستجوی لغت در جدول جو

سنکلونی
(سَ کَ)
ابوبکر بن اسماعیل بن عبدالعزیز سنکلونی 740 هجری قمری). فقیه و نسبت وی به سنکلون است که در قسمت شرقی مصر واقع شده است. او راست: 1 -تحفه النبیه بشرح التنبیه. 2- شرح المنهاج. هر دو کتاب در فقه شافعی است. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 151)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ کَ)
ناحیتی به مشرق مصر
لغت نامه دهخدا
(سَ)
شهری مهم در ایالات متحدۀ آمریکای شمالی در ایالت میسوری و در ملتقای رود می سی سی پی و میسوری که 856800 تن سکنه دارد و یکی از مراکز عمده صنعتی آمریکا بشمار میرود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(سُمْ بُ)
قمیص سنبلانی. پیراهن دراز و فراخ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام وکیل در خواجه بونصر احمد. (از تاریخ بیهقی صص 164- 165)
لغت نامه دهخدا
سنکلونی شافعی مکنی به ابوبکر و ملقب به مجدالدین. متوفی بسال 740 هجری قمری او راست: شرحی بر مختصر التبریزی. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنکیون
تصویر سنکیون
فرانسوی پذیرگی، کیفر
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هماهنگی، نوا همنوایی، دستگاه زبانزد در خنیا قطعه موسیقی که برای اجرا به وسیله ادات کنسرتی ساخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنفونی
تصویر سنفونی
آهنگی که برای ارکستر کامل ساخته شود، سمفونی
فرهنگ فارسی معین