جدول جو
جدول جو

معنی سنطیر - جستجوی لغت در جدول جو

سنطیر(سَ)
سنتور و نوعی از ساز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سنطیر
پارسی تازی گشته سنتور در فرهنگ عربی به فارسی لاروس این واژه را یونانی دانسته که درست نیست سنتور یکی از ساز های باستانی ایرانی است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ)
عجوز کلانسال که پلکها و گوشت روی او فروهشته باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
امالۀ قنطار. (آنندراج از غیاث). رجوع به قنطار شود، سختی و بلاء و داهیه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
سختی و بلا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قنطر شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
درازبالا. (آنندراج). طویل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خنطیر
تصویر خنطیر
پیر زال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنطیل
تصویر سنطیل
دراز بلند دراز بالا
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سنتور در فرهنگ عربی به فارسی لاروس این واژه را یونانی دانسته که درست نیست سنتور یکی از ساز های باستانی ایرانی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنطیر
تصویر قنطیر
اماله ّ قنطار
فرهنگ لغت هوشیار