جدول جو
جدول جو

معنی سنطاح - جستجوی لغت در جدول جو

سنطاح
(سِ)
شتر مادۀ فراخ فرج. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ)
پتک آهنگران. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُطْ طا)
هر گیاه که بر زمین گسترده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). هر نباتیکه بر روی زمین گسترده شود او را بدین نام خوانند. (الفاظالادویه). اسم جنس گیاهی است که بر روی زمین پهن شود. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(نَطْ طا)
کبش سرون زن. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کبش شاخ زن. (از متن اللغه). کثیرالنطح و معتاد به آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطیح. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(غَ مَ شَ)
با یکدیگر سرو زدن. (از زوزنی). مناطحه. (از زوزنی) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطح. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، جدال. کشمکش. شاخ به شاخ شدن:
ز عقل ساز حسام و ز دست ساز سپر
که با زمانه و چرخی تو در جدال و نطاح.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنطاب
تصویر سنطاب
پتک چکش آهنگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سطاح
تصویر سطاح
گیاه خزنده
فرهنگ لغت هوشیار