جدول جو
جدول جو

معنی سنجین - جستجوی لغت در جدول جو

سنجین
(سِ)
درختی که داخل آن پوک و پوسیده شده باشد:
درونم را غم حسرت تبه کرد
شدم چون کرم خورده شاخ سنجین.
ابوالمعالی (از شعوری ج 2 ص 95)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنجیدن
تصویر سنجیدن
اندازه گرفتن، چیزی را با چیز دیگر مقایسه کردن، وزن کردن، برابر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ساخته شده از سنگ، مقابل سبک، گران، ثقیل، وزین، کنایه از باوقار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجین
تصویر انجین
ریزه ریزه، ریزریزشده، بریده شده
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
ریزه ریزه. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، کج کردن
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان قصبۀ رزن. با دوهزار تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و صیفی و انگورو لبنیات است. شغل آنها زراعت و گله داری و قالی بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
پارسی تازی گشته سرگین فضله چارپایان مانند اسب استر خر گاو و جز آن ها پهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
سخت، باوقار، صلب، ثقیل، وزین، گرانبها، قیمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنجیدن
تصویر سنجیدن
برابر کردن، مقایسه کردن، وزن، اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجین
تصویر انجین
ریزه ریزه، ریزه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنجیدن
تصویر سنجیدن
((سَ دَ))
وزن کردن، اندازه گرفتن، ارزش چیزی را تعیین کردن، چیزی را با چیزی مقایسه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
((سَ))
از جنس سنگ، ثقیل، گران، باوقار، اثری هنری که فهمیدنش بر هر کسی ممکن نباشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ثقيلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
Onerous, Ponderous, Stodgy, Unwieldy, Weighty, Heavy, Hefty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
lourd, onéreux, ponderous, encombrant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ağır, zahmetli, kullanışsız
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
nzito, mzito, isiyotumika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
بھاری , کٹھن , بھاری , بھاری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
หนัก , ยากลำบาก , หนัก , ยากที่จะจัดการ , หนัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ভারী , কঠিন , অপ্রচলিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
כבד , קשה , מסורבל
دیکشنری فارسی به عبری
بحرانی، جدّی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
重い , 厄介な , 扱いにくい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
zwaar, log, ongemakkelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
무거운 , 힘든 , 다루기 힘든
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
berat, sulit diatur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
भारी , कठिन , असुविधाजनक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
pesado, oneroso, ponderoso, engorroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
pesado, oneroso, ponderoso, incômodo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
重的 , 繁重的 , 笨重的 , 沉重的 , 难以处理的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ciężki, uciążliwy, niewygodny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
важкий , незручний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
schwer, gewichtig, beschwerlich, schwerfällig, unhandlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
тяжелый , громоздкий , обременительный , тяжёлый , тяжёлый , неудобный , тяжелый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
pesante, oneroso, ponderoso, ingombrante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی