جدول جو
جدول جو

معنی سنتورزدن - جستجوی لغت در جدول جو

سنتورزدن
(گِ رِ تَ)
نواختن سنتور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنتورزن
تصویر سنتورزن
کسی که سنتور می نوازد، نوازندۀ سنتور
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
آنکه سنتور نوازد. (فرهنگ فارسی معین) :
کبک ناقوس زن و شارک سنتورزنست
فاخته نای زن و بط شده طنبورزنا.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(لَ گَ دَ)
ستردن که تراشیدن و حک نمودن و پاک کردن باشد. (برهان). ستردن. (جهانگیری). رجوع به ستردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنتور زن
تصویر سنتور زن
آنکه سنتور نوازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستوردن
تصویر ستوردن
تراشیدن (موی و غیره)، پاک کردن زدودن، محو کردن زایل کردن
فرهنگ لغت هوشیار