جدول جو
جدول جو

معنی سموفر - جستجوی لغت در جدول جو

سموفر
روسی تازی گشته سماور جوشار
تصویری از سموفر
تصویر سموفر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پارسی تازی گشته سمور پستانداری از رده گوشتخواران که تیره خاصی به نام تیره سموریان را به وجود میاورد. این جانور دارای قدی کوتاه و انگشت رواست و بدنش باریک و کشیده و پوستش نرم و از گوشتخواران کامل است. محل زندگی حیوان مذکور بیشتر اروپای مرکزی و آسیاست. قدش در حدود 70 سانتیمتر و موهایش خاکستری تیره است و دارای لکه های سفید در زیر گردن میباشد. پوزه اش باریک ولی کشیده نیست. جانوری است که شبها جهت شکار از لانه اش خارج میشود و به لانه های مرغان و کبوتران حمله میکند و با بی رحمی شدید آنها را میکشد (مشهور است بقدری پرندگان اهلی را میکشد که از خون آنها گیج و مست میشود) یا کلاه سمور. کلاهی که از پوست سمور سازند، جند بیدستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمور
تصویر سمور
پستانداری گوشت خوار با بدنی باریک و کشیده، پاهای کوتاه، پوست نرم و لطیف و به رنگ سرخ مایل به سیاه یا خاکستری که آن را برای پوستش شکار می کنند
سمور آبی: در علم زیست شناسی سگ آبی، بیدستر، بیدست، بادستر، ویدستر، سگلاب، سقلاب، هزد، قندس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موفر
تصویر موفر
بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، وافر، معتدٌ به، درغیش، جزیل، به غایت، کثیر، بی اندازه، اورت، مفرط، متوافر، خیلی، غزیر، موفور، عدیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موفر
تصویر موفر
وافر و فراوان و بسیار افزون، زیاد کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمور
تصویر سمور
((سَ))
پستانداری است گوشت خوار کوچک تر از روباه با بدنی باریک و کشیده، پوستش نرم و لطیف و گرانبهاست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موفر
تصویر موفر
((مُ وَ فَّ))
افزون کرده شده، بسیار شده
فرهنگ فارسی معین