- سمود(تَ)
سر دروا داشتن از تکبر و نخوت. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). سر برداشتن از تکبر. (دهار) ، نیک کوشیدن شتر. (منتهی الارب). نیک رفتن. (تاج المصادر بیهقی) ، رنج دیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سرود گفتن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (ناظم الاطباء) ، برشدن، متحیر ایستادن، شگفت داشتن از چیزی اندوه باشد یا نشاط. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بازی کردن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (ناظم الاطباء) ، غافل شدن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) (دهار). غافل بودن. (تاج المصادر بیهقی)
