جدول جو
جدول جو

معنی سموت - جستجوی لغت در جدول جو

سموت
ترک بند، تسمه و دوال که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی به ترک می بندند، فتراک
جمع واژۀ سمت، سمت ها
تصویری از سموت
تصویر سموت
فرهنگ فارسی عمید
سموت
(سَ)
فتراک را گویند و آن دوالی باشد باریک که در زین اسب آویزند و بترکی قنجوقه خوانند. (برهان). فتراک را گویند و آن دوالی است چرمین که از زین اسب آویزند و گاهی شکاری یا چیزی بر آن بندند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سموت
((سَ))
ترک بند، تسمه و دوالی که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی را به ترک می بندند، فتراک
تصویری از سموت
تصویر سموت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلوت
تصویر سلوت
خرسندی، شادی، خوشی، فراخی عیش، آرامش خاطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آموت
تصویر آموت
آشیانۀ پرندگان شکاری، آشیان، برای مثال بر قلۀ قاف بخت و اقبال / آموت عقاب دولت توست (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سطوت
تصویر سطوت
وقار، ابهت، قهر، غلبه، حمله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سموم
تصویر سموم
سمّ ها، زهرها، جمع واژۀ سمّ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمات
تصویر سمات
سمت ها، داغها، نشانها، جمع واژۀ سمت
سامی ها، عالی ها، بلندپایگان، بلند مرتبه ها، جمع واژۀ سامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
ساکت شدن، خاموش شدن، آرام شدن، خاموشی، در موسیقی بخشی از یک میزان که ساز نواخته نمی شود یا خواننده نمی خواند ولی زمان آن رعایت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمور
تصویر سمور
پستانداری گوشت خوار با بدنی باریک و کشیده، پاهای کوتاه، پوست نرم و لطیف و به رنگ سرخ مایل به سیاه یا خاکستری که آن را برای پوستش شکار می کنند
سمور آبی: در علم زیست شناسی سگ آبی، بیدستر، بیدست، بادستر، ویدستر، سگلاب، سقلاب، هزد، قندس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سموم
تصویر سموم
باد گرم و خفقان آور که در فصل بهار و تابستان در صحراهای افریقا و بیابان های عربستان می وزد، باد گرم، باد زهرآگین
فرهنگ فارسی عمید
پارسی تازی گشته سمور پستانداری از رده گوشتخواران که تیره خاصی به نام تیره سموریان را به وجود میاورد. این جانور دارای قدی کوتاه و انگشت رواست و بدنش باریک و کشیده و پوستش نرم و از گوشتخواران کامل است. محل زندگی حیوان مذکور بیشتر اروپای مرکزی و آسیاست. قدش در حدود 70 سانتیمتر و موهایش خاکستری تیره است و دارای لکه های سفید در زیر گردن میباشد. پوزه اش باریک ولی کشیده نیست. جانوری است که شبها جهت شکار از لانه اش خارج میشود و به لانه های مرغان و کبوتران حمله میکند و با بی رحمی شدید آنها را میکشد (مشهور است بقدری پرندگان اهلی را میکشد که از خون آنها گیج و مست میشود) یا کلاه سمور. کلاهی که از پوست سمور سازند، جند بیدستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صموت
تصویر صموت
خاموش، ساکت
فرهنگ لغت هوشیار
خواهد مرد: می میرد می میرد خواهد مرد: آتشی کو باد دارد در بروت هم یکی بادی بر او خواند یموت. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنوت
تصویر سنوت
پنیر، کره، انگبین، شیره، رازیانه، زیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموات
تصویر سموات
در عربی املایی است برای سماوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموح
تصویر سموح
جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمود
تصویر سمود
سر در واشتن از تکبر و نخوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموع
تصویر سموع
تیرگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموط
تصویر سموط
جمع سمط، رشته های مروارید گردن بند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمرت
تصویر سمرت
گندم گون بودن، گندم گونی
فرهنگ لغت هوشیار
آشیان مرغان شکاری مانند باز و عقاب آشیانه: بر قله قاف بخت و اقبال آموت عقاب دولت تست (منجیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبوت
تصویر سبوت
جمع سبت، شنبه ها روزهای شنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سطوت
تصویر سطوت
حمله کردن و غلبه یافتن بر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمات
تصویر سمات
داغها و نشانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلوت
تصویر سلوت
بی غمی، خرسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
خاموش شدن، خاموشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموی
تصویر سموی
منسوب به اسم شیئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمون
تصویر سمون
جمع سمن، روغن ها
فرهنگ لغت هوشیار
زهرها، جمع سم باد گرم، برخی گفته اند سموم مخصوص روزست و گاه به شب و حرور مخصوص شب و گاه بروز آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمول
تصویر سمول
جامه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموک
تصویر سموک
جمع سمک، ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموق
تصویر سموق
بلندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آموت
تصویر آموت
آشیان، آشیانه. لانه پرندگان شکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
خاموشی
فرهنگ واژه فارسی سره