جدول جو
جدول جو

معنی سمنک - جستجوی لغت در جدول جو

سمنک
نوعی شیرینی که معمولا در هفت سین گذارند. طرز تهیه: گندم را سه روز در آب خیس کنند سپس در میاورند و در پارچه ای ریزند و در ظرفی گذارند و گاه به گاه پف نم به آن زنند تا وقتی که گندم ریشه زند. سپس آنرا در یک سینی پخش کنند و کناری گذارند تا با اندازه یک سانتیمتر از سر گندم سبزی بیرون زند بعد در چرخ کنند و به شیره آن که با چرخ گرفته شده به مقدار چهار برابر اصلی آرد گندم افزایند. سپس مانند فرنی بهم زنند تا ته نگیرد و نسوزد آنگاه مانند پلو دم کنند و پس از دم کشیدن بردارند و مصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمعک
تصویر سمعک
گوش افزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سینک
تصویر سینک
سینک (Sync) مخفف `Synchronize` به معنای همگام سازی است. این اصطلاح به فرآیند تطبیق و همگام سازی صدا و تصویر اشاره دارد. در ادامه توضیح مختصری درباره مفاهیم مختلف سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی آورده شده است:
1. سینک صدا و تصویر
این نوع سینک به همگام سازی صدا با تصویر اشاره دارد. در هنگام فیلمبرداری، صدا و تصویر به طور جداگانه ضبط می شوند. در مرحله پس تولید، باید این دو را به درستی همگام سازی کرد تا مطابقت دقیق داشته باشند. استفاده از کلاکت (Clapperboard) در شروع هر برداشت به این منظور کمک می کند، زیرا صدای ضربه و تصویر برخورد کلاکت به وضوح مشخص است و به عنوان نقطه مرجع برای همگام سازی استفاده می شود.
2. سینک لب ها (Lip Sync)
این نوع سینک به تطبیق حرکت لب های بازیگر با دیالوگ های ضبط شده اشاره دارد. در دوبلاژ یا اضافه کردن صدا به صحنه های از پیش ضبط شده، این نوع سینک بسیار مهم است تا دیالوگ ها به صورت طبیعی و همگام با حرکت لب ها به نظر برسند.
3. موسیقی متن (Score Sync)
در این حالت، موسیقی متن باید با صحنه های فیلم همگام سازی شود تا تأثیر احساسی مطلوب را بر بیننده بگذارد. این شامل تطبیق تغییرات موسیقی با تغییرات درامایی و وقایع صحنه ها می شود.
4. سینک جلوه های صوتی (Sound Effects Sync)
جلوه های صوتی باید با اتفاقات تصویری هماهنگ باشند. برای مثال، صدای شکستن یک شیشه باید دقیقاً در همان لحظه ای که شیشه در تصویر می شکند، شنیده شود.
5. سینک دیالوگ های دوبله
در فیلم ها یا سریال های دوبله شده، صدای بازیگران دوبلاژ باید به گونه ای با حرکت لب های بازیگران اصلی هماهنگ شود که طبیعی به نظر برسد و دیالوگ ها با تأخیر یا جلوتر از حرکت لب ها نباشد.
اهمیت سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی
هماهنگی دقیق صدا و تصویر برای ایجاد تجربه ای فراگیر و باورپذیر برای بینندگان بسیار حیاتی است. عدم هماهنگی ممکن است باعث ایجاد تجربه ناخوشایند برای بیننده شود و از کیفیت کلی اثر بکاهد.
ابزارها و تکنیک ها
- کلاکت (Clapperboard) : یکی از ابزارهای اصلی برای همگام سازی صدا و تصویر در هنگام فیلمبرداری است.
- نرم افزارهای ویرایش : نرم افزارهای ویرایش حرفه ای مانند Adobe Premiere Pro، Final Cut Pro و Avid Media Composer ابزارهای قدرتمندی برای همگام سازی دقیق صدا و تصویر فراهم می کنند.
- تکنیک های دوبلاژ و ADR (Automated Dialogue Replacement) : این تکنیک ها به همگام سازی دیالوگ های ضبط شده در استودیو با صحنه های فیلم کمک می کنند.
جمع بندی
سینک در صنعت سینما و تلویزیون نقش بسیار مهمی در ایجاد تجربه ای یکپارچه و واقعی برای مخاطب دارد. با استفاده از ابزارها و تکنیک های مناسب، تولیدکنندگان می توانند اطمینان حاصل کنند که صدا و تصویر به درستی همگام شده اند و تأثیر مطلوبی بر بینندگان خواهند داشت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سمسک
تصویر سمسک
بد ذات و پست نژاد
فرهنگ لغت هوشیار
ماهی فروش گیره گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته سماقیان میباشد این گیاه بشکل درخت یا درختچه میباشد برگهایش متناوب و مرکب و شانه یی است. گلهایش کامل و دو جنسی و در برخی گونه ها گلهای نر و ماده از هم جدا هستند. میوه این گیاه کوچک و شفت و ترش مزه و قابض است. برگش در تداوی به عنوان تب بر مصرف میشود گرد میوه اش ترش و خوش طعم است و جهت چاشنی اغذیه به کار میرود. سماک تتری تتم. یا سماق سمی. گونه ای سماق که در امریکای شمالی فراوان میروید و برگهایش در تداوی در معالجه نقرس و روماتیسم و فلج به کار میرود. مقداری که از این گیاه در تداوی به کار میرود در حدود 12 تا 30 سانتی گرم است و از به کار بردن بیش از آن باید احتراز کرد چون بسیار سمی است. یا سماق کاذب. سماق هرز. یا سماق هرز. گونه ای سماق که در صنعت از صمغ مستخرج از تنه آن استفاده میکنند و از آن نوعی لاک به نام لاک ژاپن میسازند سماق کاذب ماهی فروش، جمع سماکین. آنچه بدان چیزی را بردارند و بلند کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمیک
تصویر سمیک
بلند، ستبر و انبوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سموک
تصویر سموک
جمع سمک، ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمنه
تصویر سمنه
چنته چوپان از گیاهان، شیرینک از گیاهان کیس الراعی، شیرینک
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی که معمولا در هفت سین گذارند. طرز تهیه: گندم را سه روز در آب خیس کنند سپس در میاورند و در پارچه ای ریزند و در ظرفی گذارند و گاه به گاه پف نم به آن زنند تا وقتی که گندم ریشه زند. سپس آنرا در یک سینی پخش کنند و کناری گذارند تا با اندازه یک سانتیمتر از سر گندم سبزی بیرون زند بعد در چرخ کنند و به شیره آن که با چرخ گرفته شده به مقدار چهار برابر اصلی آرد گندم افزایند. سپس مانند فرنی بهم زنند تا ته نگیرد و نسوزد آنگاه مانند پلو دم کنند و پس از دم کشیدن بردارند و مصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمند
تصویر سمند
اسب زرد رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که امواج صوتی را تقویت کند گوشک که کران برای بهتر شنیدن بر گوش نهند آلتی که کسانی که گوششان سنگین است در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمند
تصویر سمند
اسب زرده، اسب زرد رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماک
تصویر سماک
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماقیل، ترشابه، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماک
تصویر سماک
هر یک از دو ستارۀ روشن در دو صورت فلکی سنبله و عوّا، کنایه از آسمان
جمع واژۀ سمک، ماهی ها
سماک رامح: ستاره ای که در برابر بنات النعش قرار دارد و روشن ترین ستارۀ صورت فلکی عوّا است
سماک اعزل: ستاره ای که در جنوب سماک رامح واقع شده و نزدیک آن هیچ ستاره ای نیست و روشن ترین ستارۀ صورت فلکی سنبله است
فرهنگ فارسی عمید
((سَ مَ))
نوعی شیرینی که از شیره گندم سبز کرده و آرد می پزند و در سفره هفت سین می گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمند
تصویر سمند
((سَ مَ))
اسبی که رنگش مایل به زردی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمنت
تصویر سمنت
((س مِ نْ))
سیمان
فرهنگ فارسی معین
((سَ عَ))
وسیله ای برای تقویت شنوایی. کسانی که گوششان سنگین است آن را در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سماک
تصویر سماک
((سَ مّ))
ماهی فروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سماک
تصویر سماک
((س))
سماکان، نام دو ستاره، یکی به نام «سماک رامح» ستاره قرمزی در صورت فلکی «عوا» یا «گاوران» و دیگری به نام «سماک اعزل» ستاره سفیدی در صورت فلکی «سنبله» یا «خوشه»
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سماک
تصویر سماک
آن چه بدان چیزی را بردارند و بلند کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینک
تصویر سینک
لگن ظرف شویی، ظرف شویی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
نوعی خوراک شبیه حلوا که از شیرۀ گندم سبزکرده و آرد پخته می شود و بیشتر برای عید نوروز درست می کنند و آن را در بساط هفت سین می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
وسیله ای برای تقویت امواج صوتی که برای بهتر شنیدن در گوش گذاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمنت
تصویر سمنت
سیمان، از مصالح مهم ساختمانی که از ترکیب ۴۰ درصد خاک رس و ۶۰ درصد سنگ آهک در کوره های مخصوص ساخته می شود و مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدت کمی مانند سنگ سخت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماک
تصویر سماک
ماهی فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمن
تصویر سمن
(دخترانه)
یاسمن، رازقی، یاسمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سمک
تصویر سمک
(پسرانه)
ماهی، نام قهرمان داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سمن
تصویر سمن
فربهی، چاقی
فرهنگ لغت هوشیار
رعنا و رعنایی که بی عقل و بی هنری باشد بلند کردن و بلند شدن، بلند گردانیدن بام بام خانه، سراپا ماهی ماهی، جمع اسماک سماک، ماهیی که زمین بر روی اوست (اساطیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنک
تصویر سنک
راه های روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمک
تصویر سمک
ماهی، کنایه از اعماق زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمن
تصویر سمن
فربه شدن، چاق شدن، فربهی، چاقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمن
تصویر سمن
((سَ مَ))
یاسمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمن
تصویر سمن
((س مَ))
فربهی، چاقی
فرهنگ فارسی معین