جدول جو
جدول جو

معنی سمنت - جستجوی لغت در جدول جو

سمنت
سیمان، از مصالح مهم ساختمانی که از ترکیب ۴۰ درصد خاک رس و ۶۰ درصد سنگ آهک در کوره های مخصوص ساخته می شود و مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدت کمی مانند سنگ سخت می شود
تصویری از سمنت
تصویر سمنت
فرهنگ فارسی عمید
سمنت
((س مِ نْ))
سیمان
تصویری از سمنت
تصویر سمنت
فرهنگ فارسی معین
سمنت
سیمان
متضاد: ساروج
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمند
تصویر سمند
اسب زرده، اسب زرد رنگ
فرهنگ فارسی عمید
نوعی خوراک شبیه حلوا که از شیرۀ گندم سبزکرده و آرد پخته می شود و بیشتر برای عید نوروز درست می کنند و آن را در بساط هفت سین می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمات
تصویر سمات
سمت ها، داغها، نشانها، جمع واژۀ سمت
سامی ها، عالی ها، بلندپایگان، بلند مرتبه ها، جمع واژۀ سامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سموت
تصویر سموت
ترک بند، تسمه و دوال که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی به ترک می بندند، فتراک
جمع واژۀ سمت، سمت ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبنت
تصویر سبنت
دم پاره ای از زمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمات
تصویر سمات
داغها و نشانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمرت
تصویر سمرت
گندم گون بودن، گندم گونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمنه
تصویر سمنه
چنته چوپان از گیاهان، شیرینک از گیاهان کیس الراعی، شیرینک
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی که معمولا در هفت سین گذارند. طرز تهیه: گندم را سه روز در آب خیس کنند سپس در میاورند و در پارچه ای ریزند و در ظرفی گذارند و گاه به گاه پف نم به آن زنند تا وقتی که گندم ریشه زند. سپس آنرا در یک سینی پخش کنند و کناری گذارند تا با اندازه یک سانتیمتر از سر گندم سبزی بیرون زند بعد در چرخ کنند و به شیره آن که با چرخ گرفته شده به مقدار چهار برابر اصلی آرد گندم افزایند. سپس مانند فرنی بهم زنند تا ته نگیرد و نسوزد آنگاه مانند پلو دم کنند و پس از دم کشیدن بردارند و مصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی که معمولا در هفت سین گذارند. طرز تهیه: گندم را سه روز در آب خیس کنند سپس در میاورند و در پارچه ای ریزند و در ظرفی گذارند و گاه به گاه پف نم به آن زنند تا وقتی که گندم ریشه زند. سپس آنرا در یک سینی پخش کنند و کناری گذارند تا با اندازه یک سانتیمتر از سر گندم سبزی بیرون زند بعد در چرخ کنند و به شیره آن که با چرخ گرفته شده به مقدار چهار برابر اصلی آرد گندم افزایند. سپس مانند فرنی بهم زنند تا ته نگیرد و نسوزد آنگاه مانند پلو دم کنند و پس از دم کشیدن بردارند و مصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمند
تصویر سمند
اسب زرد رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمعت
تصویر سمعت
((سَ عَ))
ریای در گفتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمات
تصویر سمات
((س))
جمع سمت، علامت ها، آثار داغ ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمرت
تصویر سمرت
((سُ مْ رَ))
گندم گون بودن، گندم گونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمند
تصویر سمند
((سَ مَ))
اسبی که رنگش مایل به زردی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سموت
تصویر سموت
((سَ))
ترک بند، تسمه و دوالی که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی را به ترک می بندند، فتراک
فرهنگ فارسی معین
((سَ مَ))
نوعی شیرینی که از شیره گندم سبز کرده و آرد می پزند و در سفره هفت سین می گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
Toxicity, Venomousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxicité, vénéneux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxicidad, venenosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
독성 , 유독성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toksisitas, beracun
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
विषाक्तता , विषाक्तता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxiciteit, giftigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
毒性 , 有毒性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
tossicità, velenosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxicidade, venenosa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toksyczność, trującość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
токсичність , отруйність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
Toxizität, Giftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
токсичность , ядовитость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
רַעֲלָנוּת , רַעֲלִיּוּת
دیکشنری فارسی به عبری