جدول جو
جدول جو

معنی سمطیه - جستجوی لغت در جدول جو

سمطیه(سِ طی یَ)
قصیدۀ سمطیه به معنی قصیدۀ مسمط است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سمطیه(سُ مَ طی یَ)
یا سمیطیه یا شمیطیه اصحاب یحیی بن ابی السمیط معتقد به امامت محمد پسر دیگر امام جعفر صادق (ع) بجای امام موسی کاظم (ع) و معتقد به امامت پسران محمد. (از خاندان نوبختی ص 257)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمیه
تصویر سمیه
(پسرانه)
نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر (ص) بود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مطیه
تصویر مطیه
هر چهارپایی که بر آن سوار شوند
فرهنگ فارسی عمید
(سَ مَ نی یَ)
قومی است به هند دهریه یا از بت پرستان مائل بتناسخ. (آنندراج) (دهار). پیغامبر آنان بودآسف و بیشتر اهل ماوراءالنهر پیش از مسلمانی بدین دین بوده اند. وآنان سخی ترین مردم جهان و دیانتها شده اند. چه پیغامبر آنان گفتن (نه) را حرام شمرده و کلمه (نه) پیش آنان کلمه اهریمنی است. (از ابن الندیم). شمنیه. رجوع به شمنیه و کشاف اصطلاحات الفنون شود. نام فرقۀ مذهبی است و خود کلمه از کلمه سمن مشتق است که یا نام مؤسس کیش دین و فرقه ویا به تعبیر بعضی از لغویون اسلامی اسم بت ایشان بوده. این فرقه ابتدا در هند بظهور رسیده و مذهب سمنی گویا اصلاً مستخرج از ادیان هندی است و سمنیه بقدمت عالم و تناسخ ارواح عقیده داشته و منکر نظر و استدلال بوده اند و میگفتند برای شناختن اشیاء راه دیگری جز وسیلۀ حواس خمسه ممکن نیست. این فرقه در چین و هند و خراسان زیاد بوده اند و در قرن دوم هجری یکی از مشاهیر ایشان به اسم جریر بن حازم ارزی در بصره با عمرو بن عبید (80- 144 هجری قمری) متکلم معروف معتزلی مناظره کرده است. برای عقاید این فرقه رجوع به الفهرست ص 345، مفاتیح العلوم خوارزمی چ مصر ص 25، الفرق بین الفرق ص 346، شرح مقاصد ج 1 ص 33 و خاندان نوبختی ص 26 شود
لغت نامه دهخدا
(سَ مُ ری یَ)
شترانی که درخت طلح راچرا کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سُ مَ طی یَ)
سمطیه. شمیطیه. اصحاب یحیی بن ابی السمیط معتقد به امامت محمد پسر دیگر امام جعفر صادق (ع) بجای امام موسی کاظم (ع) و معتقد به امامت پسران محمد. (خاندان نوبختی ص 257). و رجوع به مقالات اشعری ص 27، الفرق ص 65 و الخطط مقریزی ج 4 ص 173. اصحاب یحیی بن (ابی) سمیط زعم ایشان آن است که امام فاخر و بحر زاخر آن بحق و صواب ناطق ابی عبداﷲ جعفر صادق رضی اﷲ عنه فرمود که امام شما و پیشوای ارباب هدی نام او موافق نام کریم حضرت رسالت پناه علیه صلوات اﷲ تواند بود و امام طاهر ابی جعفر محمد باقر رضی اﷲ عنه به امام فاخر و بحر زاخر فرمود که اگر ترا پسری شود بنام او، او را مسمی دار و او را امام شمار هر آینه امام بعد از صادق فرع آن اصل کریم باشد محمد. (ترجمه الملل و النحل شهرستانی چ نائینی ص 181)
لغت نامه دهخدا
(سَ طَ)
سلک مروارید. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ طی یَ)
شمطیه. صنفی از فرقۀ امامیه از مذهب شیعه، منسوب به یحیی بن اشمط. (مفاتیح)
لغت نامه دهخدا
(لَ طی یَ)
منسوب به لمطه: دروق لمطیه، سپر لمطی. و رجوع به لمطه شود
لغت نامه دهخدا
(سِ طی ی)
منسوب به سمط.
- شعر سمطی، شعر مسمط. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ طی یَ)
بارگی، یذکر و یؤنث. ج، مطایا، مطی، امطاء. (منتهی الارب). سواری و مرکب. (غیاث) (آنندراج). اشتر که نشست را شاید. ج، مطایا. (مهذب الاسماء). شتر سواری و هر ستور سواری که در سیر کوشش کند و بشتابد خواه ماده باشد و یا نر. ج، مطایا و مطی. ج ج، امطاء و نیز مطی بر واحد اطلاق می گردد. بارگی. ستور. ج، مطایا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
رکبت مطیه من قبل زید
علاها فی السنین الذاهبات.
(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 192).
بر مطیۀ شوق سوار شدم و زمام صبر از دست رفته اینجا تاختم. (مرزبان نامه چ سال 1317 ص 229)
لغت نامه دهخدا
گروهی که محمد فرزند دیگر جعفر صادق علیه السلام را به جای موسی کاظم علیه السلام رهنمود می دانستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمیه
تصویر سمیه
مونث سمی زهر آلود، جمع سمیات
فرهنگ لغت هوشیار
مطیه در فارسی: چارپا سواری حیوان سواری چون اسب و استر و اشتر: من بنده از فلان ناحیت میایم آواز نوبت جهانداری و آوازه مکارم و معالی توشنیدم بر مطیه شوق سوار شدم و زمام صبر از دست رفته اینجا تاختم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطیه
تصویر مطیه
((مَ یِّ))
حیوان سواری چون اسب و استر و اشتر
فرهنگ فارسی معین