جدول جو
جدول جو

معنی سمسیاطی - جستجوی لغت در جدول جو

سمسیاطی(سَ)
ابوالحسن علی بن محمد العدوی. اصل او ازسمسیاط شهری از ارمنیه است. او معلم ابوتغلب بن ناصرالدوله و برادر او بود و سپس ندیم آنان گشت و از اوست: کتاب الانوار، کتاب الدیارات، کتاب المثلث الصحیح، کتاب اخبار ابی تمام، کتاب العلم. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دمیاطی
تصویر دمیاطی
نوعی پارچۀ گران بها و لطیف
فرهنگ فارسی عمید
نسبت است به محلۀ ساسیان مرو، رجوع به ساسیان شود
لغت نامه دهخدا
محمد بن اسماعیل بن ابی بکر عبدالجبار بن احمد بن محمد ناقدی ساسیانی جراحی، از مردم محلۀ ساسیان مرو و از محدثان نیمۀ اول قرن ششم بود، تولد وی بسال 460 هجری قمری و وفاتش به سال 541 یا542 بوده است، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(سُ سُ نی ی)
سمسمان. رجوع به سمسمان شود
لغت نامه دهخدا
(دِمْ)
خالد بن محمد بن عبید... دمیاطی، معروف به ابن عین الغزال. از فقهای مالکی بود و از عبیدالله بن ابی جعفر دمیاطی و جز وی روایت کرد. او از ثقات بود و به سال سیصدوسی واند درگذشت. (از لباب الانساب)
بکر بن سهل بن اسماعیل بن نافع دمیاطی، مکنی به ابومحمد (196- 289 هجری قمری). او راست: کتاب تفسیر قرآن. (از یادداشت مؤلف) (از اسماء المؤلفین)
محمد افندی حمدی، معروف به نشار. از شعرا بود. او راست: ثمرات الافکار، که دیوان اشعار اوست. (از معجم المطبوعات مصر ج 1 ص 886)
شیخ محمد قاضی. او راست: الدلیل التام علی مرشد الانام. (از معجم المطبوعات مصر)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سمسمانی
تصویر سمسمانی
مرد سبک و چالاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمساری
تصویر سمساری
سپساری داستاری عمل و شغل سمسار، دکان سمسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمساری
تصویر سمساری
دلالی، واسطه گری، دکان سمسار
فرهنگ فارسی معین
سیاهی رفتن چشم و دچار سرگیجه شدن
فرهنگ گویش مازندرانی