مسامره. مسامرت. با هم حدیث کردن. با هم قصه گفتن، شب نشینی و شب زنده داری. قصه گوئی در شب: چنین نبشت بوریحان در مسامرۀ خوارزم... (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 668). اسحار در مساحره و با سامری در مسامره اشجار در مشاجره و شکوفه در مکاشفه... (ترجمه محاسن اصفهان آوی) ، (اصطلاح عرفانی) مخاطب قرار دادن حق سبحانه و تعالی آشنایان خود را و گفتگوی با آنان در عالم اسرار و غیوب. (کشاف اصطلاحات الفنون). خطاب حق است عارفین را از عالم اسرار و غیوب که روح الامین آن را فرود می آورد، چه عالم و آنچه در آن است از اجناس و انواع واشخاص مظاهر تفصیلی ظهورات حق هستند و میدانی هستندمر او را برای نوع تجلیاتش. (از تعریفات جرجانی)
مسامره. مسامرت. با هم حدیث کردن. با هم قصه گفتن، شب نشینی و شب زنده داری. قصه گوئی در شب: چنین نبشت بوریحان در مسامرۀ خوارزم... (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 668). اسحار در مساحره و با سامری در مسامره اشجار در مشاجره و شکوفه در مکاشفه... (ترجمه محاسن اصفهان آوی) ، (اصطلاح عرفانی) مخاطب قرار دادن حق سبحانه و تعالی آشنایان خود را و گفتگوی با آنان در عالم اسرار و غیوب. (کشاف اصطلاحات الفنون). خطاب حق است عارفین را از عالم اسرار و غیوب که روح الامین آن را فرود می آورد، چه عالم و آنچه در آن است از اجناس و انواع واشخاص مظاهر تفصیلی ظهورات حق هستند و میدانی هستندمر او را برای نوع تجلیاتش. (از تعریفات جرجانی)
تأنیث مستمر. روان و استوار و دائمی. (غیاث) (آنندراج). پیوسته. همیشه. مستمره. و رجوع به مستمر و استمرار شود: اگر احدی از قانون حق و حساب و امور مستمره و معمول مملکت و ضابطۀ حقانیت تخلف و تجاوز نماید... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 6)
تأنیث مستمر. روان و استوار و دائمی. (غیاث) (آنندراج). پیوسته. همیشه. مستمره. و رجوع به مستمر و استمرار شود: اگر احدی از قانون حق و حساب و امور مستمره و معمول مملکت و ضابطۀ حقانیت تخلف و تجاوز نماید... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 6)
دریای مرمره، بحر مرمر. بحر مرمره. نام قدیمی آن پرپنتید است. دریایی کوچک است بین ترکیۀ آسیا و ترکیۀ اروپا (بین شبه جزیره بالکان و شبه جزیره آسیای صغیر) که از سمت مشرق بوسیلۀ بغاز بسفر به دریای سیاه و از سمت مغرب ازراه تنگۀ داردانل به دریای مدیترانه اتصال دارد
دریای مرمره، بحر مرمر. بحر مرمره. نام قدیمی آن پرپنتید است. دریایی کوچک است بین ترکیۀ آسیا و ترکیۀ اروپا (بین شبه جزیره بالکان و شبه جزیره آسیای صغیر) که از سمت مشرق بوسیلۀ بغاز بسفر به دریای سیاه و از سمت مغرب ازراه تنگۀ داردانل به دریای مدیترانه اتصال دارد
نام عشیره ای است در ناحیۀ بنی عبید، در منطقۀ عجلون. اصل آنان از کرک است. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحاله از تاریخ شرقی الاردن و قبائلها تألیف بیک ص 268) نام یکی از عشایر ناحیۀ علویان، در سوریه است. (از معجم قبائل العرب از تاریخ العلویین تألیف طویل ص 350)
نام عشیره ای است در ناحیۀ بنی عبید، در منطقۀ عجلون. اصل آنان از کرک است. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحاله از تاریخ شرقی الاردن و قبائلها تألیف بیک ص 268) نام یکی از عشایر ناحیۀ علویان، در سوریه است. (از معجم قبائل العرب از تاریخ العلویین تألیف طویل ص 350)
مجمع الجزایر مرمره، نام مجمع الجزایری است در دریای مرمره متشکل از چندین جزیرۀکوچک در کنار سواحل شمالی آناطولی (آسیای صغیر). این جزایر به مناسبت داشتن معادن مرمر و محصولاتی از قبیل زیتون و انگور شهرت دارند. تعداد سکنۀ آن بالغ بر 10 هزارتن است و شغل قاطبۀ اهالی صید ماهی است
مجمع الجزایر مرمره، نام مجمع الجزایری است در دریای مرمره متشکل از چندین جزیرۀکوچک در کنار سواحل شمالی آناطولی (آسیای صغیر). این جزایر به مناسبت داشتن معادن مرمر و محصولاتی از قبیل زیتون و انگور شهرت دارند. تعداد سکنۀ آن بالغ بر 10 هزارتن است و شغل قاطبۀ اهالی صید ماهی است
ترکی مشت ترکی مشت هنگامی که سرشست از میان دو انگشت دیگر بیرون آمده باشد ضربتی که با مشت بسته زنند در حالی که سر انگشت از میان دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد
ترکی مشت ترکی مشت هنگامی که سرشست از میان دو انگشت دیگر بیرون آمده باشد ضربتی که با مشت بسته زنند در حالی که سر انگشت از میان دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد