سبوکش میخانه را گویند، یعنی خدمتکار شرابخانه. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، مطلق خدمتکار. (برهان) (فرهنگ رشیدی) : زهره ای و مشتری خریدارت آفتاب و قمر سماکارت. سراج الدین (از انجمن آرا). رجوع به سماکاره شود
سبوکش میخانه را گویند، یعنی خدمتکار شرابخانه. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، مطلق خدمتکار. (برهان) (فرهنگ رشیدی) : زهره ای و مشتری خریدارت آفتاب و قمر سماکارت. سراج الدین (از انجمن آرا). رجوع به سماکاره شود
سبوکش میخانه. (آنندراج) (برهان) ، مطلق خدمتکار. (برهان) (آنندراج) : از پی کسب و شرف پیش بناگوش و لبش ماه دیدم رهی و زهره سماکارۀ دوست. سنایی (دیوان چ مصفا ص 398). آنکه او شاه بخردان باشد کی سماکارۀ روان باشد. سنایی. رجوع به سماکار شود
سبوکش میخانه. (آنندراج) (برهان) ، مطلق خدمتکار. (برهان) (آنندراج) : از پی کسب و شرف پیش بناگوش و لبش ماه دیدم رهی و زهره سماکارۀ دوست. سنایی (دیوان چ مصفا ص 398). آنکه او شاه بخردان باشد کی سماکارۀ روان باشد. سنایی. رجوع به سماکار شود
ناحیه ای است از ولایت بدخشان. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). نام شهری از بدخشان. (ناظم الاطباء) : خبر رسید که اندر نواحی سمکار سر حصاری کرده ست با ستاره قران. مختاری غزنوی (از آنندراج)
ناحیه ای است از ولایت بدخشان. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). نام شهری از بدخشان. (ناظم الاطباء) : خبر رسید که اندر نواحی سمکار سر حصاری کرده ست با ستاره قران. مختاری غزنوی (از آنندراج)