- سماکار
- خدمتکار میخانه، سبوکش میخانه
معنی سماکار - جستجوی لغت در جدول جو
- سماکار ((سَ))
- خدمتکار، خدمتکار میخانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خدمتکار شرابخانه سبو کش میخانه، مطلق خدمتکار
همچنان
اکران
بر صنعتگران از نجار و کفش دوز و یا کارگران فنی که در کار خبره و استاد باشند اطلاق میشود و زیر دستان آنان را شاگرد مینامند
هم اندیشی، همکاوی
مستحق، لایق
فرانسوی پانیذ (قند) قند معمولی
هم آهنگ هم آواز
جمع سامکه، بلندها مونث سامک جمع سامکات
بی تجربه، کار ناآزموده
متعدی و ظالم، جائر
شایسته، قابل، خلیق، درخور
خدمتکار بیمارستان، خادم منازل و موسسات، سرایدار
داد و ستد، معامله
خدمتکار شرابخانه سبو کش میخانه، مطلق خدمتکار
حیواناتی که دارای سم باشند زهر دار
جمع سما، آسمان
جمع سماک ماهی فروشان
سینه بند زنان
آلتی جهت فرستادن پیام با دادن علامتهای غیر قابل رویت
دو رسته از درختان یا از مردم
کم بینی دید ناتوان، سایه واره ها آنچه پیش چشم آید در مستی و گیجی
آموزشگاه یا موسسه که جمعی از اهل یک حرفه گرد آیند و مطالب مربوط به حرفه خود را فرا گیرند
سیم از ماهیان، موریانه
ساخنگر کسی که سیمان را در ساختمان به کار برد بنایی که دیوار ها را سیمان کشد
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
ماده ای جامد، سفید، بی بو، بامزۀ شیرین که برای شیرین کردن مواد غذایی به کار می رود، قند
کسی که پیشه اش ساختن اشیای زرین، به کار بردن تارهای طلا در چیزی یا آب طلا دادن به چیزی است، آنچه نقش و نگارش از طلا باشد