- سلینون
- یونانی تازی گشته کرسب آبی کرفس آبی
معنی سلینون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یونانی تازی گشته زنگی دارو
یونانی تازی گشته سرنج اسرنج اکسید ملحی سرب یعنی مخلوطی است از پر اکسید سرب و اکسید دو ظرفیتی سرب که دارای رنگ قرمزخوشرنگی است و در نقاشی مورد استفاده قرارگیرد سالیقون ساریقون آذرگون
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پر از سلامتی، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که خداوند اسرار بسیاری از علوم و فنون غریبه و زبان حشرات و پرندگان را به او آموخت و سپاهی از جن و انس در اختیارش قرار داد
یونانی تازی شده شاد اسپرم (ریحان) بادروج از گیاهان ریحان
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
یونانی تازی گشته سرنج اسرنج آذرگون اکسید ملحی سرب یعنی مخلوطی است از پر اکسید سرب و اکسید دو ظرفیتی سرب که دارای رنگ قرمزخوشرنگی است و در نقاشی مورد استفاده قرارگیرد سالیقون ساریقون آذرگون
لاتینی سنبل زرد از گیاهان (سنبل و زمبل پارسی است) سنبل زرد
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
سریانی آهو دوستک (گویش شیرازی) از گیاهان
یونانی شنگرف سوخته
لاتینی تازی گشته ماهسن از کیاها (عناصر)
خرچنگ
خرنوب، درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، خرّوب، کورگیاه
پودنه پونه ازگیاهان پونه. توضیح این کلمه به صورت غلیخن هم آمده
یونانی تازی گشته اسفرزه از گیاهان
جمع قلیل، ازریشه سریانی سوتام هااندک ها
بنگرید به مینیون اکسید ملحی سرب را گویند وبصورت گردی (پودری) سرخ رنگ و درآب غیرمحلول است. در برابر حرارت به اکسید قلیایی سرب میباشد وبنام ماسیکومشهوراست تبدیل میشود. ماده اخیربصورت بلورهای قرمزونارنجی متبلور میگردد و آنرا لیتارژ نامند چون رنگ ظاهری آن شبیه شنگرف است (شنگرف سولفور دوظرفیتی جیوه است) و همان مورد استعمال را درنقاشی دارد. دراغلب ماخذ قدیم آنرا باشنگرف اشتباه کرده اند
((س ِ لُ فُ))
فرهنگ فارسی معین
سلوفان. سلفون، نام تجاری ماده شفاف و نازکی از جنس سلولز که در بسته بندی و جلدسازی کاربرد دارد
کرفس، تخم کرفس
آبشویه
بهرود
یونانی تازی شده شاد اسپرم (ریحان) بادروج از گیاهان
لاتینی تازی گشته آزاد ماهی
فرانسوی مغ لاتینی کپوس زبانزد انگارشی (ریاضی) به طور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس گویند
مرز حد، آن سوی ماورا
فرانسوی زانویی لوله خمیده ای به شکل زانو که برای خالی کردن مایعات و جلوگیری از تصاعد گازهای داخلی منابع عفونی (مستراح و غیره) به کار برند
برودت نزدیک به اعتدال
جامه یا پارچۀ هفت رنگ، انگلیون
گروهی که انتساب به ملت داشته باشند، ملی گرایان
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
لیمو، میوه ای از جنس مرکبات که دو نوع ترش و شیرین دارد