ناحیتی است (به هندوستان) بزرگ و با خواستۀ بسیار و ایشان ملک را بخایه خوانند و ایشان زن از قبیلۀ بلهرا کنند و از این ناحیت صندل سرخ بسیار خیزد. (حدود العالم)
ناحیتی است (به هندوستان) بزرگ و با خواستۀ بسیار و ایشان ملک را بخایه خوانند و ایشان زن از قبیلۀ بلهرا کنند و از این ناحیت صندل سرخ بسیار خیزد. (حدود العالم)
سلاجقه. خاندانی ترک که از 429 ه. ق. تا 700 ه. ق. در آسیای غربی سلطنت کردند ظهور این خاندان در تاریخ اسلام از وقایع بزرگ و بمنزلۀ شروع دورۀ جدیدی است. مقارن ابتدای استیلای این قوم خلافت دچار ضعف شده بود و هیچیک از سلاطین در این ایام قدرت آنکه کشورهای اسلامی را تحت یک حکومت درآورند نبود. بلکه این ممالک زیردست سلسله های متفرقی سر میکردند فقط فاطمیان را باید از این حکم مستثنی دانست. ولی ایشان هم اگرچه دولتی بزرگ داشتند با خلفای عباسی در حال صفا نبودند بلکه مدعیان آن خاندان محسوب میشدند سلجوقیان از ترکمانان بدوی و در آغاز بی علاقه بزندگی شهری و تمدن و دین بودند. و چون اسلام آوردند براثر سادگی طبع در این راه دچار تعصب شدند و بسبب همین حس بمدد دولت و خلافتی که رو بمرگ میرفت شتافته آن را احیا کردند. سلاجقه به ایران و الجزیره و شام و آسیای صغیر هجوم آوردند و این بلاد را بباد غارت دادند و هر سلسله ای را که در راه خود دیدند برانداختند در نتیجه آسیای اسلامی را از اقصی حد غربی افغانستان تا ساحل بحرالروم تحت یک حکومت آوردند و با دمیدن روح غیرت و تعصبی در مسلمانان عساکر روم شرقی را که مجدداً بتعرض بلاد اسلامی پرداخته بودند عقب زدند. و بر اثر همین کیفیات نسل متعصب جنگجوی جدیدی پیدا شد که بیشتر مغلوبیت صلیبیان عیسوی نتیجۀ دلاوری ایشان است، و همین مسایل است که بسلاجقه در تاریخ اسلام مقامی بلند داده است. سلجوقیان فرزندان سلجوق بن تقاق (دقاق) از رؤسای ترکمانان غز هستند. وی در خدمت یکی از خانان ترکستان سر میکرده و از دشت قرقین با همه قبیلۀ خود بطرف جند و از آنجا به بخارا کوچ کرده و در این سرزمین او و قبیله اش با شوق تمام قبول اسلام کرده اند. سلجوق و پسران و نوادگان او در جنگهایی که بین سامانیان و امرای ایلک خانیه و سلطان محمود غزنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند و طغرل بیک و برادرش جغری بیک بتدریج تا آنجا قدرت یافتند که به ریاست قبیلۀ ترکمانان خود به خراسان هجوم بردند. و پس ازآنکه چندبار غزنویان را مغلوب کردند شهرهای مهم کشور آنان را مسخر کرده جای ایشان را در آن دیار گرفتند. در سال 429 ه. ق. امام جماعت مرو خطبه را بنام جغری بیک داود خواند و او را سلطان السلاطین نامید و همین مراسم در نیشابور بنام برادرش طغرل جاری گردید بلخ و گرگان و طبرستان و خوارزم نیز بزودی بممالک سلجوقیه ضمیمه گردید و جبل و همدان و دینور و حلوان و ری و اصفهان هم متعاقب آنها در فاصله بین سنوات 432 و 437 ایشان را مسلم گشت. طغرل بیک در سال 447 ه. ق. به بغداد وارد شد و نام او با لقب سلطان در دارالخلافه بر منابر خوانده شد. قبایل ترک دیگر نیز بتدریج خدمت سلجوقیان را پذیرفتند و بدین ترتیب همه آسیای صغیر و متصرفات خلفای فاطمی مصر قبل از سال 470 ه. ق. تحت یک حکومت درآمد و فرمان سلاجقه را گردن نهادند. طغرل بیک و آلب ارسلان و ملکشاه بر جمیع این ممالک وسیع حکومت داشتند. ولی بعد از مرگ ملکشاه جنگهای داخلی بین برکیارق و محمد بروز کرد و شعب دیگر خاندان سلجوقی در نواحی مختلف سر باستقلال برداشتند. با این حال باز شعبه اصلی این خاندان تا مرگ سنجر اسماً بریاست کل شناخته میشد و سنجر آخرین تن از سلاجقۀ بزرگ است که با وجود منحصر بودن قلمرو او بخراسان تا سال فوتش یعنی تا تاریخ 552 ه. ق. عنوان ریاست سلاجقه را داشته. سلاجقۀ کرمان و عراق و شام و روم شعب عمده این خاندانند. ولی افراد دیگری نیز از سلجوقیان در آذربایجان و طخارستان و دیگر ولایات حکومت کرده اند در طرف مشرق دولت سلجوقی در مقابل حملۀ خوارزمشاهیان ازمیان رفت و در آذربایجان و فارس و الجزیره و دیار بکر سلسله های دیگری که آنها را امرای لشکری سلجوقی تشکیل می دادند و اتابکان خوانده میشوند جای مخدومان خود را گرفتند ولی در بلاد روم سلطنت سلاجقه تا حدود سال 700 ه. ق. که مقارن شروع قدرت ترکان عثمانی است باقی بود سلسلۀ سلجوقیان بزرگ از 429 تا 552 ه. ق. سلطنت کردند و اسامی شاهان آن از اینقراراست: رکن الدین ابوطالب طغرل بیک محمد جلوس 429 ه. ق. عضدالدین ابوشجاع آلب ارسلان محمد بن جغری بیک جلوس 455 ه. ق. جلال الدین ابوالفتح ملکشاه بن آلب ارسلان جلوس 465 ه. ق. ناصرالدین محمود بن ملکشاه جلوس 485 ه. ق. رکن الدین ابوالمظفر بر کیارق بن ملکشاه جلوس 486یا 487 ه. ق. غیاث الدین ابوشجاع محمد بن ملکشاه جلوس 498 ه. ق. معزالدین ابوالحارث سنجر جلوس 511 ه. ق. فوت 552 ه. ق. این شعبه را خوارزمشاهیان منقرض کردند. سلجوقیان آسیای صغیر (روم) : این شعبه از سلجوقیان در آسیای صغیر از 470 ه. ق. تا 700 ه. ق. سلطنت کرده اند اسامی شاهان این خاندان از اینقرار است: سلیمان اول بن قتلمش جلوس 470 ه. ق. دورۀ فترت 479 ه. ق. قلج ارسلان داود جلوس 485 ه. ق. ملکشاه دوم جلوس 500 ه. ق. مسعود اول جلوس 510 ه. ق. عزالدین قلج ارسلان دوم جلوس 551 ه. ق. (قلج ارسلان تا 558 حیات داشت ولی ممالک خود را چندسال قبل از این تاریخ بین پسران خود تقسیم کرد). قطب الدین ملکشاه دوم جلوس 584 ه. ق. غیاث الدین کیخسرو اول جلوس 588 ه. ق. رکن الدین سلیمان دوم جلوس 597 ه. ق. قلج ارسلان سوم جلوس 600 ه. ق. کیخسرو اول (مجدداً) جلوس 601 ه. ق. عزالدین کیکاوس اول جلوس 607 ه. ق. علاء الدین کیقباد اول جلوس 616 ه. ق. غیاث الدین کیخسرو دوم جلوس 634 ه. ق. عزالدین کیکاوس دوم جلوس 643 ه. ق. (با شرکت برادران خود قلج ارسلان سوم و کیقباد). رکن الدین قلج ارسلان چهارم جلوس 655 ه. ق. غیاث الدین کیخسرو سوم جلوس 666 ه. ق. غیاث الدین مسعود دوم جلوس 682 ه. ق. علاء الدین کیقباد دوم جلوس 696 ه. ق. عزل 700 ه. ق. این شعبه بدست مغول و ترکان عثمانی منقرض شد. سلجوقیان روم: رجوع به سلجوقیان آسیای صغیر شود. سلجوقیان شام: شعبه ای از سلجوقیان که از 487 ه. ق. تا 511 ه. ق. در شام حکومت کردند اسامی افراد این خاندان از اینقرار است: تتش بن آلب ارسلان جلوس 487 ه. ق. رضوان بن تتش در حلب جلوس 488 ه. ق. (دقاق بن تتش در دمشق از 488 تا 497) آلب ارسلان اخرس بن رضوان جلوس 507 ه. ق. سلطانشاه بن رضوان جلوس 508 ه. ق. این شعبه را اتابکان بوری و امرای ارتقی منقرض کردند. سلجوقیان عراق و کردستان: این شعبه از سلجوقیان از 511 تا 590 ه. ق. در عراق و کردستان حکومت کرده اند و اسامی آنها از اینقرار است. مغیث الدین محمود بن محمد بن ملکشاه جلوس 511 ه. ق. غیاث الدین داود جلوس 525 ه. ق. طغرل اول جلوس 526 ه. ق. غیاث الدین مسعود جلوس 527 ه. ق. معین الدین ملکشاه جلوس 547 ه. ق. محمد جلوس 548 ه. ق. سلیمان شاه جلوس 554 ه. ق. ارسلان شاه جلوس 556 ه. ق. طغرل دوم جلوس 573 ه. ق. تا 590 ه. ق. این شعبه را خوارزمشاهیان برانداختند. سلجوقیان کرمان: این شعبه سلجوقیان از 433 ه. ق. تا 583 ه. ق. در کرمان حکومت کردند اسامی افراد آن از اینقرار است: عمادالدین قرا ارسلان قاوردبیک جلوس 423 ه. ق. کرمانشاه جلوس 465 ه. ق. حسین جلوس 467 ه. ق. رکن الدین سلطانشاه جلوس 467 ه. ق. تورانشاه جلوس 477 ه. ق. ایرانشاه جلوس 490 ه. ق. ارسلان شاه جلوس 494 ه. ق. مغیث الدین محمد اول جلوس 536ه. ق. محی الدین طغرل شاه جلوس 551 ه. ق. بهرامشاه و ارسلانشاه دوم و ترکانشاه رقبای یکدیگر 563 ه. ق. محمدشاه دوم جلوس 583 ه. ق. این شعبه را ترکان غزاز میان برداشتند. ادبیات و علوم: در عهد سلسلۀ سلجوقی ادبیات ایران رو بکمال رفت و گویندگانی مانند فخرالدین گرگانی، خیام، ناصرخسرو، انوری، قطران، برهانی، معزی، ازرقی، عبدالواسع جبلی، مختاری غزنوی و نویسندگانی مانند جلابی هجویری، محمد بن منور، گردیزی، مؤلف مجمل التواریخ والقصص، راوندی کیکاوس بن اسکندر و دانشمندانی مانند خیام، و عارفانی مانند باباطاهر، غزالی، سنایی و نجم الدین کبری ظهور کردند. ملکشاه و سنجر ادبیات را حمایت میکردند. وزیران آنان مانند عمیدالملک کندری و نظام الملک طوسی که خود اهل دانش و فضل بودند علما را احترام مینمودند. نظام الملک طوسی مدارس بزرگ نظامیۀ بلخ و نیشابور، هرات، اصفهان، بغداد و دیگر نقاط را دایر کرد. طریقۀ تصوف و شعر صوفیانه در این عهد رواج یافت. هنر:شاهان سلجوقی خود را حامی و مشوق صنعت معرفی کردند و بعضی از مهمترین شاهکارهای صنعتی و معماری ایران دریک قرن سلطه و حکومت آنان و دورۀ بعد بوجود آمده است. بعضی از دانشمندان معتقدند که معماری اسلامی ایران در زمان سلجوقیان بنهایت ترقی خود رسید و برخی از صنایع دیگر نیز مانند سفال سازی و نساجی در این زمان بدرجه ای ترقی کرد که در سراسر تاریخ ایران کمتر بدان حد رسیده. در این عصر معماری و دیگر صنایع نه تنهادر داخل ایران زنده شد و با عشق و ابتکار بسیار تعقیب گردید، بلکه فتوحات سلجوقیان اصول صنایع ایرانی را تا سواحل بحرالروم (مدیترانه) و حتی شمال آفریقا بسط داد. از اینرو عناصر و آثار صنایع ایرانی تا قرنها بعد در صنایع مصر و سوریه دیده میشود. پس از شروع حکومت سلاجقه در ایران صنعت سفال ترقی عجیبی کرد که در سراسر دورۀ آنان ادامه داشت. گاه گاه سبکی نو و طرز عملی جدید به کار برده اند. در آغاز این عصر ساختن سفال در نتیجۀ صنعت و هنر سفال سازی است. و بعد به تزیین ظروف بیشتر اهمیت داده شده است در این دوره سفال یک رنگ با اشکال حیرت آور ساخته میشد و رنگهای مختلف مانند سبز، فیروزه ای، سرمه ای، بنفش و سفید نیز بکار میرفت. کاسه، انبیق، لیوان و ظروف دیگر دیده میشود که در زیر لعاب اشکال برجسته روی آن نقش گردیده ازاشیاء معروف این دوره ظروف شفاف است که در ری و کاشان ساخته میشد. صنعت ترصیع مخصوصاً نقره کوبی در تصاویر و کتیبه ها بسیار ترقی کرد، مثلاً در موزۀ ارمیتاژیک کتری مسی موجود است که خط کوفی روی آن نقره کوبی شده و در موزۀ تاریخ استکهلم (سوئد) جام نقره شکیلی وجود دارد که با نوشته تزیین شده و دستۀ آن را از مفرغ ساخته اند. کارهای مفرغی این دوره دارای اشکال متفرق و زیاد است بعضی محققان عقیده دارند که از بعضی جهات بافندگی در دورۀ سلجوقی بمنتهای درجۀ ترقی خود رسیده است پارچه هایی که از آن عهد بجا مانده نقشهاو طرحهای متعدد را نشان میدهد بعضی از این طرحها پرکار و پارچۀ دولا بافته شده. نوعی پارچه در این دوره ترقی کرد و آن مرکب از دو پارچه برنگهای مختلف بود که با یکدیگر بافته شده و گاهی این یک و گاهی دیگری روآمده تشکیل شکل و طرح میداده است. قسمی پارچۀ ابریشمی نیز دیده میشود که با تغییر نور تغییر رنگ میدهدو همچنین پارچۀ ابریشمی سبک و نازکی دیده میشود که روی آن طرح حیوانات و خطوط کوفی بسیار عالی نقش گردیده. نقشه های گچ بری اغلب عبارتند از طرح گل، نقوش اسلیمی و اشکال هندسی. گچ کاری این دوره معرف خوبی است از تزیین نمای دیوار یک اطاق در عهد سلجوقی. گچ بری محرابها شامل نقشهای مفصل و پرکار کتیبه هایی است که در اطراف محراب با گچ رو بقبله ساخته شده قسمت بالا و اطراف طاق نوک تیز طاقچه ای را حاشیه ای احاطه کرده و معمولا در قسمت بالا حاشیۀ بهتری با نقشهای درشت تر گچ بری شده است. دور طاق مرکزی و در حاشیه مستطیلی نقش گردیده و طرحها عبارت است از نقوش اسلیمی، نقش مو و برگهایی که سوراخ شده بشکل لانۀ زنبور درآمده است. معماری سلجوقی تقلید از معماری غزنویان یا دیگران نیست. بلکه دارای سبکی خاص و ابتکار و مظهر زیبایی است. بزرگترین و مهمترین آثار معماری اسلامی در ایران مسجد جامع اصفهان است. بدون شک قبل از سلجوقیان مسجدی در این محل بوده است اگرچه جزئیات ساختمان مسجد متعلق به ادوار مختلف است ولی عمل بزرگ آن عبارت است از قسمت بزرگ گنبددار سمت جنوب که خواجه نظام الملک در زمان ملکشاه سلجوقی آن را بنا کرده و گنبد و اطاق کوچک زیبایی در طرف شمال موسوم به گنبد خاکی که در 481 ه. ق. بنا شد. این مسجد در سال 515 ه. ق. دچار حریق شد ولی بزودی تعمیر گردید. از قرار معلوم در زمانی بین این تاریخ و آخر دورۀ سلجوقی مسجد دوباره با اسلوب چهار ایوانی بنا گردیده. شش قرن قبل از زمان نیوتن گنبد کامل از روی اصول ریاضی ساخته شده و این افتخار بزرگی است که نصیب معماران دورۀ سلجوقی میگردد. چندسال بعد از ساختمان گنبدهای مسجد جامع اصفهان مسجد سلجوقی بوسیلۀ محمودشاه در گلپایگان ساخته شده که فقط اطاق گنبددار آن باقی مانده است ستونها و دیوارهایی که گنبد روی آن ساخته شده بسیار نزدیک بسبک ساسانی است و خود گنبد شبیه به گنبد بزرگ مسجد جامع اصفهان است. نمونه های دیگر معماری سلجوقی در مسجد زواره اصفهان (نزدیک اردستان) ، مسجد اردستان، مسجد دماوند، مسجد جامع دیده میشود. (فرهنگ فارسی معین)
سلاجقه. خاندانی ترک که از 429 هَ. ق. تا 700 هَ. ق. در آسیای غربی سلطنت کردند ظهور این خاندان در تاریخ اسلام از وقایع بزرگ و بمنزلۀ شروع دورۀ جدیدی است. مقارن ابتدای استیلای این قوم خلافت دچار ضعف شده بود و هیچیک از سلاطین در این ایام قدرت آنکه کشورهای اسلامی را تحت یک حکومت درآورند نبود. بلکه این ممالک زیردست سلسله های متفرقی سر میکردند فقط فاطمیان را باید از این حکم مستثنی دانست. ولی ایشان هم اگرچه دولتی بزرگ داشتند با خلفای عباسی در حال صفا نبودند بلکه مدعیان آن خاندان محسوب میشدند سلجوقیان از ترکمانان بدوی و در آغاز بی علاقه بزندگی شهری و تمدن و دین بودند. و چون اسلام آوردند براثر سادگی طبع در این راه دچار تعصب شدند و بسبب همین حس بمدد دولت و خلافتی که رو بمرگ میرفت شتافته آن را احیا کردند. سلاجقه به ایران و الجزیره و شام و آسیای صغیر هجوم آوردند و این بلاد را بباد غارت دادند و هر سلسله ای را که در راه خود دیدند برانداختند در نتیجه آسیای اسلامی را از اقصی حد غربی افغانستان تا ساحل بحرالروم تحت یک حکومت آوردند و با دمیدن روح غیرت و تعصبی در مسلمانان عساکر روم شرقی را که مجدداً بتعرض بلاد اسلامی پرداخته بودند عقب زدند. و بر اثر همین کیفیات نسل متعصب جنگجوی جدیدی پیدا شد که بیشتر مغلوبیت صلیبیان عیسوی نتیجۀ دلاوری ایشان است، و همین مسایل است که بسلاجقه در تاریخ اسلام مقامی بلند داده است. سلجوقیان فرزندان سلجوق بن تقاق (دقاق) از رؤسای ترکمانان غز هستند. وی در خدمت یکی از خانان ترکستان سر میکرده و از دشت قرقین با همه قبیلۀ خود بطرف جند و از آنجا به بخارا کوچ کرده و در این سرزمین او و قبیله اش با شوق تمام قبول اسلام کرده اند. سلجوق و پسران و نوادگان او در جنگهایی که بین سامانیان و امرای ایلک خانیه و سلطان محمود غزنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند و طغرل بیک و برادرش جغری بیک بتدریج تا آنجا قدرت یافتند که به ریاست قبیلۀ ترکمانان خود به خراسان هجوم بردند. و پس ازآنکه چندبار غزنویان را مغلوب کردند شهرهای مهم کشور آنان را مسخر کرده جای ایشان را در آن دیار گرفتند. در سال 429 هَ. ق. امام جماعت مرو خطبه را بنام جغری بیک داود خواند و او را سلطان السلاطین نامید و همین مراسم در نیشابور بنام برادرش طغرل جاری گردید بلخ و گرگان و طبرستان و خوارزم نیز بزودی بممالک سلجوقیه ضمیمه گردید و جبل و همدان و دینور و حلوان و ری و اصفهان هم متعاقب آنها در فاصله بین سنوات 432 و 437 ایشان را مسلم گشت. طغرل بیک در سال 447 هَ. ق. به بغداد وارد شد و نام او با لقب سلطان در دارالخلافه بر منابر خوانده شد. قبایل ترک دیگر نیز بتدریج خدمت سلجوقیان را پذیرفتند و بدین ترتیب همه آسیای صغیر و متصرفات خلفای فاطمی مصر قبل از سال 470 هَ. ق. تحت یک حکومت درآمد و فرمان سلاجقه را گردن نهادند. طغرل بیک و آلب ارسلان و ملکشاه بر جمیع این ممالک وسیع حکومت داشتند. ولی بعد از مرگ ملکشاه جنگهای داخلی بین برکیارق و محمد بروز کرد و شعب دیگر خاندان سلجوقی در نواحی مختلف سر باستقلال برداشتند. با این حال باز شعبه اصلی این خاندان تا مرگ سنجر اسماً بریاست کل شناخته میشد و سنجر آخرین تن از سلاجقۀ بزرگ است که با وجود منحصر بودن قلمرو او بخراسان تا سال فوتش یعنی تا تاریخ 552 هَ. ق. عنوان ریاست سلاجقه را داشته. سلاجقۀ کرمان و عراق و شام و روم شعب عمده این خاندانند. ولی افراد دیگری نیز از سلجوقیان در آذربایجان و طخارستان و دیگر ولایات حکومت کرده اند در طرف مشرق دولت سلجوقی در مقابل حملۀ خوارزمشاهیان ازمیان رفت و در آذربایجان و فارس و الجزیره و دیار بکر سلسله های دیگری که آنها را امرای لشکری سلجوقی تشکیل می دادند و اتابکان خوانده میشوند جای مخدومان خود را گرفتند ولی در بلاد روم سلطنت سلاجقه تا حدود سال 700 هَ. ق. که مقارن شروع قدرت ترکان عثمانی است باقی بود سلسلۀ سلجوقیان بزرگ از 429 تا 552 هَ. ق. سلطنت کردند و اسامی شاهان آن از اینقراراست: رکن الدین ابوطالب طغرل بیک محمد جلوس 429 هَ. ق. عضدالدین ابوشجاع آلب ارسلان محمد بن جغری بیک جلوس 455 هَ. ق. جلال الدین ابوالفتح ملکشاه بن آلب ارسلان جلوس 465 هَ. ق. ناصرالدین محمود بن ملکشاه جلوس 485 هَ. ق. رکن الدین ابوالمظفر بر کیارق بن ملکشاه جلوس 486یا 487 هَ. ق. غیاث الدین ابوشجاع محمد بن ملکشاه جلوس 498 هَ. ق. معزالدین ابوالحارث سنجر جلوس 511 هَ. ق. فوت 552 هَ. ق. این شعبه را خوارزمشاهیان منقرض کردند. سلجوقیان آسیای صغیر (روم) : این شعبه از سلجوقیان در آسیای صغیر از 470 هَ. ق. تا 700 هَ. ق. سلطنت کرده اند اسامی شاهان این خاندان از اینقرار است: سلیمان اول بن قتلمش جلوس 470 هَ. ق. دورۀ فترت 479 هَ. ق. قلج ارسلان داود جلوس 485 هَ. ق. ملکشاه دوم جلوس 500 هَ. ق. مسعود اول جلوس 510 هَ. ق. عزالدین قلج ارسلان دوم جلوس 551 هَ. ق. (قلج ارسلان تا 558 حیات داشت ولی ممالک خود را چندسال قبل از این تاریخ بین پسران خود تقسیم کرد). قطب الدین ملکشاه دوم جلوس 584 هَ. ق. غیاث الدین کیخسرو اول جلوس 588 هَ. ق. رکن الدین سلیمان دوم جلوس 597 هَ. ق. قلج ارسلان سوم جلوس 600 هَ. ق. کیخسرو اول (مجدداً) جلوس 601 هَ. ق. عزالدین کیکاوس اول جلوس 607 هَ. ق. علاء الدین کیقباد اول جلوس 616 هَ. ق. غیاث الدین کیخسرو دوم جلوس 634 هَ. ق. عزالدین کیکاوس دوم جلوس 643 هَ. ق. (با شرکت برادران خود قلج ارسلان سوم و کیقباد). رکن الدین قلج ارسلان چهارم جلوس 655 هَ. ق. غیاث الدین کیخسرو سوم جلوس 666 هَ. ق. غیاث الدین مسعود دوم جلوس 682 هَ. ق. علاء الدین کیقباد دوم جلوس 696 هَ. ق. عزل 700 هَ. ق. این شعبه بدست مغول و ترکان عثمانی منقرض شد. سلجوقیان روم: رجوع به سلجوقیان آسیای صغیر شود. سلجوقیان شام: شعبه ای از سلجوقیان که از 487 هَ. ق. تا 511 هَ. ق. در شام حکومت کردند اسامی افراد این خاندان از اینقرار است: تتش بن آلب ارسلان جلوس 487 هَ. ق. رضوان بن تتش در حلب جلوس 488 هَ. ق. (دقاق بن تتش در دمشق از 488 تا 497) آلب ارسلان اخرس بن رضوان جلوس 507 هَ. ق. سلطانشاه بن رضوان جلوس 508 هَ. ق. این شعبه را اتابکان بوری و امرای ارتقی منقرض کردند. سلجوقیان عراق و کردستان: این شعبه از سلجوقیان از 511 تا 590 هَ. ق. در عراق و کردستان حکومت کرده اند و اسامی آنها از اینقرار است. مغیث الدین محمود بن محمد بن ملکشاه جلوس 511 هَ. ق. غیاث الدین داود جلوس 525 هَ. ق. طغرل اول جلوس 526 هَ. ق. غیاث الدین مسعود جلوس 527 هَ. ق. معین الدین ملکشاه جلوس 547 هَ. ق. محمد جلوس 548 هَ. ق. سلیمان شاه جلوس 554 هَ. ق. ارسلان شاه جلوس 556 هَ. ق. طغرل دوم جلوس 573 هَ. ق. تا 590 هَ. ق. این شعبه را خوارزمشاهیان برانداختند. سلجوقیان کرمان: این شعبه سلجوقیان از 433 هَ. ق. تا 583 هَ. ق. در کرمان حکومت کردند اسامی افراد آن از اینقرار است: عمادالدین قرا ارسلان قاوردبیک جلوس 423 هَ. ق. کرمانشاه جلوس 465 هَ. ق. حسین جلوس 467 هَ. ق. رکن الدین سلطانشاه جلوس 467 هَ. ق. تورانشاه جلوس 477 هَ. ق. ایرانشاه جلوس 490 هَ. ق. ارسلان شاه جلوس 494 هَ. ق. مغیث الدین محمد اول جلوس 536هَ. ق. محی الدین طغرل شاه جلوس 551 هَ. ق. بهرامشاه و ارسلانشاه دوم و ترکانشاه رقبای یکدیگر 563 هَ. ق. محمدشاه دوم جلوس 583 هَ. ق. این شعبه را ترکان غزاز میان برداشتند. ادبیات و علوم: در عهد سلسلۀ سلجوقی ادبیات ایران رو بکمال رفت و گویندگانی مانند فخرالدین گرگانی، خیام، ناصرخسرو، انوری، قطران، برهانی، معزی، ازرقی، عبدالواسع جبلی، مختاری غزنوی و نویسندگانی مانند جلابی هجویری، محمد بن منور، گردیزی، مؤلف مجمل التواریخ والقصص، راوندی کیکاوس بن اسکندر و دانشمندانی مانند خیام، و عارفانی مانند باباطاهر، غزالی، سنایی و نجم الدین کبری ظهور کردند. ملکشاه و سنجر ادبیات را حمایت میکردند. وزیران آنان مانند عمیدالملک کندری و نظام الملک طوسی که خود اهل دانش و فضل بودند علما را احترام مینمودند. نظام الملک طوسی مدارس بزرگ نظامیۀ بلخ و نیشابور، هرات، اصفهان، بغداد و دیگر نقاط را دایر کرد. طریقۀ تصوف و شعر صوفیانه در این عهد رواج یافت. هنر:شاهان سلجوقی خود را حامی و مشوق صنعت معرفی کردند و بعضی از مهمترین شاهکارهای صنعتی و معماری ایران دریک قرن سلطه و حکومت آنان و دورۀ بعد بوجود آمده است. بعضی از دانشمندان معتقدند که معماری اسلامی ایران در زمان سلجوقیان بنهایت ترقی خود رسید و برخی از صنایع دیگر نیز مانند سفال سازی و نساجی در این زمان بدرجه ای ترقی کرد که در سراسر تاریخ ایران کمتر بدان حد رسیده. در این عصر معماری و دیگر صنایع نه تنهادر داخل ایران زنده شد و با عشق و ابتکار بسیار تعقیب گردید، بلکه فتوحات سلجوقیان اصول صنایع ایرانی را تا سواحل بحرالروم (مدیترانه) و حتی شمال آفریقا بسط داد. از اینرو عناصر و آثار صنایع ایرانی تا قرنها بعد در صنایع مصر و سوریه دیده میشود. پس از شروع حکومت سلاجقه در ایران صنعت سفال ترقی عجیبی کرد که در سراسر دورۀ آنان ادامه داشت. گاه گاه سبکی نو و طرز عملی جدید به کار برده اند. در آغاز این عصر ساختن سفال در نتیجۀ صنعت و هنر سفال سازی است. و بعد به تزیین ظروف بیشتر اهمیت داده شده است در این دوره سفال یک رنگ با اشکال حیرت آور ساخته میشد و رنگهای مختلف مانند سبز، فیروزه ای، سرمه ای، بنفش و سفید نیز بکار میرفت. کاسه، انبیق، لیوان و ظروف دیگر دیده میشود که در زیر لعاب اشکال برجسته روی آن نقش گردیده ازاشیاء معروف این دوره ظروف شفاف است که در ری و کاشان ساخته میشد. صنعت ترصیع مخصوصاً نقره کوبی در تصاویر و کتیبه ها بسیار ترقی کرد، مثلاً در موزۀ ارمیتاژیک کتری مسی موجود است که خط کوفی روی آن نقره کوبی شده و در موزۀ تاریخ استکهلم (سوئد) جام نقره شکیلی وجود دارد که با نوشته تزیین شده و دستۀ آن را از مفرغ ساخته اند. کارهای مفرغی این دوره دارای اشکال متفرق و زیاد است بعضی محققان عقیده دارند که از بعضی جهات بافندگی در دورۀ سلجوقی بمنتهای درجۀ ترقی خود رسیده است پارچه هایی که از آن عهد بجا مانده نقشهاو طرحهای متعدد را نشان میدهد بعضی از این طرحها پرکار و پارچۀ دولا بافته شده. نوعی پارچه در این دوره ترقی کرد و آن مرکب از دو پارچه برنگهای مختلف بود که با یکدیگر بافته شده و گاهی این یک و گاهی دیگری روآمده تشکیل شکل و طرح میداده است. قسمی پارچۀ ابریشمی نیز دیده میشود که با تغییر نور تغییر رنگ میدهدو همچنین پارچۀ ابریشمی سبک و نازکی دیده میشود که روی آن طرح حیوانات و خطوط کوفی بسیار عالی نقش گردیده. نقشه های گچ بری اغلب عبارتند از طرح گل، نقوش اسلیمی و اشکال هندسی. گچ کاری این دوره معرف خوبی است از تزیین نمای دیوار یک اطاق در عهد سلجوقی. گچ بری محرابها شامل نقشهای مفصل و پرکار کتیبه هایی است که در اطراف محراب با گچ رو بقبله ساخته شده قسمت بالا و اطراف طاق نوک تیز طاقچه ای را حاشیه ای احاطه کرده و معمولا در قسمت بالا حاشیۀ بهتری با نقشهای درشت تر گچ بری شده است. دور طاق مرکزی و در حاشیه مستطیلی نقش گردیده و طرحها عبارت است از نقوش اسلیمی، نقش مو و برگهایی که سوراخ شده بشکل لانۀ زنبور درآمده است. معماری سلجوقی تقلید از معماری غزنویان یا دیگران نیست. بلکه دارای سبکی خاص و ابتکار و مظهر زیبایی است. بزرگترین و مهمترین آثار معماری اسلامی در ایران مسجد جامع اصفهان است. بدون شک قبل از سلجوقیان مسجدی در این محل بوده است اگرچه جزئیات ساختمان مسجد متعلق به ادوار مختلف است ولی عمل بزرگ آن عبارت است از قسمت بزرگ گنبددار سمت جنوب که خواجه نظام الملک در زمان ملکشاه سلجوقی آن را بنا کرده و گنبد و اطاق کوچک زیبایی در طرف شمال موسوم به گنبد خاکی که در 481 هَ. ق. بنا شد. این مسجد در سال 515 هَ. ق. دچار حریق شد ولی بزودی تعمیر گردید. از قرار معلوم در زمانی بین این تاریخ و آخر دورۀ سلجوقی مسجد دوباره با اسلوب چهار ایوانی بنا گردیده. شش قرن قبل از زمان نیوتن گنبد کامل از روی اصول ریاضی ساخته شده و این افتخار بزرگی است که نصیب معماران دورۀ سلجوقی میگردد. چندسال بعد از ساختمان گنبدهای مسجد جامع اصفهان مسجد سلجوقی بوسیلۀ محمودشاه در گلپایگان ساخته شده که فقط اطاق گنبددار آن باقی مانده است ستونها و دیوارهایی که گنبد روی آن ساخته شده بسیار نزدیک بسبک ساسانی است و خود گنبد شبیه به گنبد بزرگ مسجد جامع اصفهان است. نمونه های دیگر معماری سلجوقی در مسجد زواره اصفهان (نزدیک اردستان) ، مسجد اردستان، مسجد دماوند، مسجد جامع دیده میشود. (فرهنگ فارسی معین)
جمع واژۀ سلوکی. منسوب به سلوکوس. سلسله ای از مقدونیان که پس از اسکندر در ایران تشکیل شد (312- 50 قبل از میلاد). مؤسس این سلسله سلوکوس اول است. سلوکیان که جانشین هخامنشیان گردیدند و تقریباً جمیع متصرفات آنان را در دست داشتند و بخش اعظم اصول تشکیلات خود را از ایشان اقتباس کردند، مجبور بودند که هدفی را برگزینند که اسلاف ایشان هرگز بدان دسترسی نیافتند و آن عبارت بود از وحدت پادشاهی با وجود تنوع ملل و تمدنهای مختلف آن، ولی سلوکیان هم بدین هدف نرسیدند همه اموری که بتدریج شاهنشاهی هخامنشی را تضعیف کرد، و عاقبت موجب انقراض اسف آور آن سلسله گردید، دامنگیر سلوکیان نیز شد. جنگهایی که آنان با سلسله های دیگر کردند نخست با مقدونیه و مصر سپس با پارتیان و رومیان، محاربات ایشان برای جلوگیری از تمایلات تجزیه طلبی بعضی ممالکی که در زمرۀ متصرفاتشان بود، مساعیی که برای مطیع نگاه داشتن والیان خود بکار می بردند، توطئه های دربارو رقابتهای مدعیانی که غالباً منجر به قتل میگردید، شاهان این سلسله در قرن دوم قبل از میلاد از بکار بردن طلا که راه فساد را بازمیکرد، خودداری نداشتند. آنان بسناتورهای رومی برای دخالت قشون روم ضد دشمنان خود رشوه میدادند. اما چون پیروزی بدست می آمد، رومیان دیگر ممالک آنان را ترک نمیکردند. و سلوکیان پس از دیری فهمیدند که خود آنان مشرق را تسلیم رومیان کرده اند. محقق است که بعضی شاهان ایشان، از جمله آنتیوخوس سوم برای ترمیم شاهنشاهی خود فعالیت بسیار و کوشش قابل توجه کردند، ولی از متوقف ساختن استیلای دو قوه ای که ازضعف ایشان استفاده میکردند عاجز بودند: قوه تدریجی و بطی ٔ ولی مستمر ایرانیان، و قوه روم که سابقاً در آغاز قرن دوم ضربتی علاج ناپذیر بشاهنشاهی سلوکی وارد آورده بود. اسامی شاهان این سلسله عبارت است از: سلوکوس اول جلوس 312 قبل از میلاد آنتیوخوس اول جلوس 281 قبل از میلاد آنتیوخوس دوم جلوس 261 قبل از میلاد دمتریوس اول سوتر (منجی) جلوس 162 قبل از میلاد الکساندر باکدس جلوس 150 قبل از میلاد دمتریویس دوم - نیکاتور (فاتح) بار اول جلوس 145- 149 قبل از میلاد بار دوم 139- 125 قبل از میلاد آنتیوخوس ششم دیونیوس اپیفانس - جلوس 142 قبل از میلاد آنتیوخوس هفتم سیدت جلوس 138 قبل از میلاد الکساندر زی نباس جلوس 128- 123 قبل از میلادآنیتوخوس هشتم، گری پس جلوس 125 -96 قبل از میلاد آنتیوخوس نهم، سیزنبکس جلوس 116- 95 قبل از میلاد سلوکوس ششم اپیفانس جلوس 96- 95 قبل از میلاد فیلیپوس جلوس 92- 83 قبل از میلاد آنتیوخوس دهم فیلادلفس جلوس 92 قبل از میلاد دمتریوس سوم فیلوپاتر جلوس 95- 88 قبل از میلاد آنتیوخوس یازدهم - دیونیسوس جلوس 89- 84 قبل از میلاد آنتیوخوس دوازدهم مقدس جلوس 94- 83 قبل از میلاد آنتیوخوس آسیایی جلوس 68- 64 قبل از میلاد آنتیوخوس سوم جلوس 223 قبل از میلاد سلوکوس چهارم جلوس 174 قبل از میلاد آنتیوخوس پنجم جلوس 164 قبل از میلاد شاهنشاهی سلوکی که شامل جهان ایرانی، بابل قدیم، شهرهای فنیقیه و مدینه های آسیای صغیر بود، مانند: شاهنشاهی هخامنشیان - حکومتی مرکب به شمار میرفت. نخستین شاهان این سلسله مساعی عمده برای تحقق وحدت آن بکار بردند. آنان تصمیم گرفتند که از مجموع بخشهای شاهنشاهی عنصری ایجاد کنند که بدانان نزدیک باشد و نسبت به ایشان وفادار بماند و بنابراین یونانیان و مقدونیان را در بخشی وسیع از متصرفات خود متمرکز ساختند. سکنۀ جدید در حکم سیمان ساختمان شاهنشاهی و در عین حال، رابط بین حکومت و سکنۀ بومی بودند. آنان میبایست هم در قشون خدمت کنند و هم در ادارات و در شهرها و قصبه ها سکنی گزینند، به کارها اشتغال ورزند و زمین را زراعت کنند در سراسر قرن سوم قبل از میلاد جریانی لاینقطع، سکنۀ اروپای جنوب شرقی را بسوی سوریه، بابل، وایران سرازیر کرد، و عناصری که آسیای صغیر و حتی سوریه را ترک میگفتند بدانان افزوده شدند. برای استقرار آنان طرحی وسیع جهت شهرسازی تهیه و اجرا گردیده است. مستعمرات نظامی و غیرنظامی ایجاد شده شهرهای جدیدبنا گردید در دشت کرمانشاه، دینور - کنگاور مؤسسات یونانی بنا شد. هگمتانه (همدان) مجدداً تعمیر گردید، در بخش جنوبی تر، لائودیسه نهاوند امروزین ساخته شد، راگای (ری) قدیم بنام اروپوس خوانده شد، در پارت شهری بنام نسا - الکساندر پولیس بنا شد. سپس شهر صددروازه هکاتوم پیلس ساخته شد که بمناسبت آنکه دروازه های متعدد داشته، بدین نام موسوم گردیده بود. سلوکیان در سیاست خود اصول و مبانی داریوش را پذیرفتند. ملیت ها را ابقا کردند و در عین حال، آنها را در زمرۀ شاهنشاهی وارد ساختند. اما عاقبت مجبور شدند که به سیاست کوروش و سلطنتی توأم با اغماض بازگردند. هنر - در این عهد هنر هخامنشی دچار کسوف گردید، زیرا وی جز بر اثر حمایت شاه و دربار نمیتوانست پایدار بماند. اطلاع اندکی که ما از تجدید حیات آن داریم حاکی از رجعت قهقرایی قابل تأملی است آنچه که مورد توجه شاه و دربار سلوکی و تودۀ تازه واردان به ایران بود جنبۀ ایرانی نداشت. هنرمندانی که از یونان یا از نواحی دیگر جهان یونانی می آمدند، میبایست مشتریان یونانی خود را کاملاً ارضا کنند. همچنین بود وضع ایرانیان یونانی شده، که عالیترین و ثروتمندترین طبقۀ جامعۀ ایرانی را تشکیل میدادند. این گروه تحت تأثیر فرهنگ یونانی سلیقۀ خود را با طرز زندگی یونانی منطبق میساختند. هنرمندان محلی نیز تحت نفوذ جریانات هنر غربی قرار گرفتند. بدین وجه هنر یونانی - ایرانی که یکی از نتایج فتح مقدونی بود بوجود آمد. بطور کلی هنر این عهد را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: 1- هنر ایرانی به معنی اخص. 2- هنر یونانی - ایرانی. 3- هنر هلنی. دستۀ اول بوسیلۀ معماری معبد نورآباد معرفی میشود که تقلیدی است از معابد هخامنشی پاسارگاد نقش رستم وی با ابعاد محدودتر و بعض تغییرات طرح معبدی که در پایۀ صفۀ تخت جمشید بنا شده نیز ایرانی است. در حال حاضر جز بقایای سه بنائی که لااقل دو تای آنها معبد بوده اند، چیزی دیگر را بدستۀ دوم نمیتوان اسناد داد. در استخر خرابه های ساختمانی مهم که هویت آن معلوم نشده، کشف گردیده که تقلیدی است از سرستون کرنتی بدون تخته روی سرستون و این امر حاکی از رابطۀ ستون ایرانی با سرستون یونانی است. در معبد کنگاور، پرستشگاهی با طرح غربی ساخته شده و تصور میرود در حدود 200 قبل از میلاد بنا شده باشد. در ساختمان اصلی، استعمال قطعات سنگی صفۀ تخت جمشید تقلید شده، اما ستونهای آنها دارای سرستون دری است. که بر فراز آنها تخته های کرنتی قرار گرفته است. بیشتر اطلاع ما مربوط به اشیای هنری از دستۀ سوم است که تعداد آنها فراوان است. معهذا نتوانسته اند تعیین کنند که این اشیا در خود کشور ساخته شده یا آنها را از خارج وارد کرده اند. در این ایام کشفیات سودمند موجب پیدایش 4 مجسمه کوچک مفرغی متعلق بمعبد نهاوند (لائودیسه) گردید که در همان محلی پیدا شده که استل (ستون) حاکی از فرمان آنتیوخوس سوم مربوط به سال 193 قبل از میلاد یافته شده است. یک سر بسیار زیبای مجسمۀ مفرغی که بدبختانه خراب شده، و آنرا به آنتیوخوس چهارم نسبت میدهند، از معبد ایرانی شمی نزدیک مال امیر در جبال بختیاری بدست آمده باید تصور کرد که سلیقۀ عصر بسیار متمایل بکارهای هنری مفرغی بوده و همین سلیقه در زمان پارتیان تعقیب شد، و آن در حقیقت حکم احیای یک سنت عیلامی را داشته است، در دینور نزدیک کرمانشاه، قطعاتی از یک لگن سنگی که مجسمه های نیم تنه سیلنوسها و ساتیرها، یاران دیونیسوس مزین است کشف شده. (تاریخ گیرشمن ایران ترجمه محمد معین و از فرهنگ فارسی معین)
جَمعِ واژۀ سلوکی. منسوب به سلوکوس. سلسله ای از مقدونیان که پس از اسکندر در ایران تشکیل شد (312- 50 قبل از میلاد). مؤسس این سلسله سلوکوس اول است. سلوکیان که جانشین هخامنشیان گردیدند و تقریباً جمیع متصرفات آنان را در دست داشتند و بخش اعظم اصول تشکیلات خود را از ایشان اقتباس کردند، مجبور بودند که هدفی را برگزینند که اسلاف ایشان هرگز بدان دسترسی نیافتند و آن عبارت بود از وحدت پادشاهی با وجود تنوع ملل و تمدنهای مختلف آن، ولی سلوکیان هم بدین هدف نرسیدند همه اموری که بتدریج شاهنشاهی هخامنشی را تضعیف کرد، و عاقبت موجب انقراض اسف آور آن سلسله گردید، دامنگیر سلوکیان نیز شد. جنگهایی که آنان با سلسله های دیگر کردند نخست با مقدونیه و مصر سپس با پارتیان و رومیان، محاربات ایشان برای جلوگیری از تمایلات تجزیه طلبی بعضی ممالکی که در زمرۀ متصرفاتشان بود، مساعیی که برای مطیع نگاه داشتن والیان خود بکار می بردند، توطئه های دربارو رقابتهای مدعیانی که غالباً منجر به قتل میگردید، شاهان این سلسله در قرن دوم قبل از میلاد از بکار بردن طلا که راه فساد را بازمیکرد، خودداری نداشتند. آنان بسناتورهای رومی برای دخالت قشون روم ضد دشمنان خود رشوه میدادند. اما چون پیروزی بدست می آمد، رومیان دیگر ممالک آنان را ترک نمیکردند. و سلوکیان پس از دیری فهمیدند که خود آنان مشرق را تسلیم رومیان کرده اند. محقق است که بعضی شاهان ایشان، از جمله آنتیوخوس سوم برای ترمیم شاهنشاهی خود فعالیت بسیار و کوشش قابل توجه کردند، ولی از متوقف ساختن استیلای دو قوه ای که ازضعف ایشان استفاده میکردند عاجز بودند: قوه تدریجی و بطی ٔ ولی مستمر ایرانیان، و قوه روم که سابقاً در آغاز قرن دوم ضربتی علاج ناپذیر بشاهنشاهی سلوکی وارد آورده بود. اسامی شاهان این سلسله عبارت است از: سلوکوس اول جلوس 312 قبل از میلاد آنتیوخوس اول جلوس 281 قبل از میلاد آنتیوخوس دوم جلوس 261 قبل از میلاد دمتریوس اول سوتر (منجی) جلوس 162 قبل از میلاد الکساندر باکدس جلوس 150 قبل از میلاد دمتریویس دوم - نیکاتور (فاتح) بار اول جلوس 145- 149 قبل از میلاد بار دوم 139- 125 قبل از میلاد آنتیوخوس ششم دیونیوس اپیفانس - جلوس 142 قبل از میلاد آنتیوخوس هفتم سیدت جلوس 138 قبل از میلاد الکساندر زی نباس جلوس 128- 123 قبل از میلادآنیتوخوس هشتم، گری پس جلوس 125 -96 قبل از میلاد آنتیوخوس نهم، سیزنبکس جلوس 116- 95 قبل از میلاد سلوکوس ششم اپیفانس جلوس 96- 95 قبل از میلاد فیلیپوس جلوس 92- 83 قبل از میلاد آنتیوخوس دهم فیلادلفس جلوس 92 قبل از میلاد دمتریوس سوم فیلوپاتر جلوس 95- 88 قبل از میلاد آنتیوخوس یازدهم - دیونیسوس جلوس 89- 84 قبل از میلاد آنتیوخوس دوازدهم مقدس جلوس 94- 83 قبل از میلاد آنتیوخوس آسیایی جلوس 68- 64 قبل از میلاد آنتیوخوس سوم جلوس 223 قبل از میلاد سلوکوس چهارم جلوس 174 قبل از میلاد آنتیوخوس پنجم جلوس 164 قبل از میلاد شاهنشاهی سلوکی که شامل جهان ایرانی، بابل قدیم، شهرهای فنیقیه و مدینه های آسیای صغیر بود، مانند: شاهنشاهی هخامنشیان - حکومتی مرکب به شمار میرفت. نخستین شاهان این سلسله مساعی عمده برای تحقق وحدت آن بکار بردند. آنان تصمیم گرفتند که از مجموع بخشهای شاهنشاهی عنصری ایجاد کنند که بدانان نزدیک باشد و نسبت به ایشان وفادار بماند و بنابراین یونانیان و مقدونیان را در بخشی وسیع از متصرفات خود متمرکز ساختند. سکنۀ جدید در حکم سیمان ساختمان شاهنشاهی و در عین حال، رابط بین حکومت و سکنۀ بومی بودند. آنان میبایست هم در قشون خدمت کنند و هم در ادارات و در شهرها و قصبه ها سکنی گزینند، به کارها اشتغال ورزند و زمین را زراعت کنند در سراسر قرن سوم قبل از میلاد جریانی لاینقطع، سکنۀ اروپای جنوب شرقی را بسوی سوریه، بابل، وایران سرازیر کرد، و عناصری که آسیای صغیر و حتی سوریه را ترک میگفتند بدانان افزوده شدند. برای استقرار آنان طرحی وسیع جهت شهرسازی تهیه و اجرا گردیده است. مستعمرات نظامی و غیرنظامی ایجاد شده شهرهای جدیدبنا گردید در دشت کرمانشاه، دینور - کنگاور مؤسسات یونانی بنا شد. هگمتانه (همدان) مجدداً تعمیر گردید، در بخش جنوبی تر، لائودیسه نهاوند امروزین ساخته شد، راگای (ری) قدیم بنام اروپوس خوانده شد، در پارت شهری بنام نسا - الکساندر پولیس بنا شد. سپس شهر صددروازه هکاتوم پیلس ساخته شد که بمناسبت آنکه دروازه های متعدد داشته، بدین نام موسوم گردیده بود. سلوکیان در سیاست خود اصول و مبانی داریوش را پذیرفتند. ملیت ها را ابقا کردند و در عین حال، آنها را در زمرۀ شاهنشاهی وارد ساختند. اما عاقبت مجبور شدند که به سیاست کوروش و سلطنتی توأم با اغماض بازگردند. هنر - در این عهد هنر هخامنشی دچار کسوف گردید، زیرا وی جز بر اثر حمایت شاه و دربار نمیتوانست پایدار بماند. اطلاع اندکی که ما از تجدید حیات آن داریم حاکی از رجعت قهقرایی قابل تأملی است آنچه که مورد توجه شاه و دربار سلوکی و تودۀ تازه واردان به ایران بود جنبۀ ایرانی نداشت. هنرمندانی که از یونان یا از نواحی دیگر جهان یونانی می آمدند، میبایست مشتریان یونانی خود را کاملاً ارضا کنند. همچنین بود وضع ایرانیان یونانی شده، که عالیترین و ثروتمندترین طبقۀ جامعۀ ایرانی را تشکیل میدادند. این گروه تحت تأثیر فرهنگ یونانی سلیقۀ خود را با طرز زندگی یونانی منطبق میساختند. هنرمندان محلی نیز تحت نفوذ جریانات هنر غربی قرار گرفتند. بدین وجه هنر یونانی - ایرانی که یکی از نتایج فتح مقدونی بود بوجود آمد. بطور کلی هنر این عهد را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: 1- هنر ایرانی به معنی اخص. 2- هنر یونانی - ایرانی. 3- هنر هلنی. دستۀ اول بوسیلۀ معماری معبد نورآباد معرفی میشود که تقلیدی است از معابد هخامنشی پاسارگاد نقش رستم وی با ابعاد محدودتر و بعض تغییرات طرح معبدی که در پایۀ صفۀ تخت جمشید بنا شده نیز ایرانی است. در حال حاضر جز بقایای سه بنائی که لااقل دو تای آنها معبد بوده اند، چیزی دیگر را بدستۀ دوم نمیتوان اسناد داد. در استخر خرابه های ساختمانی مهم که هویت آن معلوم نشده، کشف گردیده که تقلیدی است از سرستون کرنتی بدون تخته روی سرستون و این امر حاکی از رابطۀ ستون ایرانی با سرستون یونانی است. در معبد کنگاور، پرستشگاهی با طرح غربی ساخته شده و تصور میرود در حدود 200 قبل از میلاد بنا شده باشد. در ساختمان اصلی، استعمال قطعات سنگی صفۀ تخت جمشید تقلید شده، اما ستونهای آنها دارای سرستون دری است. که بر فراز آنها تخته های کرنتی قرار گرفته است. بیشتر اطلاع ما مربوط به اشیای هنری از دستۀ سوم است که تعداد آنها فراوان است. معهذا نتوانسته اند تعیین کنند که این اشیا در خود کشور ساخته شده یا آنها را از خارج وارد کرده اند. در این ایام کشفیات سودمند موجب پیدایش 4 مجسمه کوچک مفرغی متعلق بمعبد نهاوند (لائودیسه) گردید که در همان محلی پیدا شده که استل (ستون) حاکی از فرمان آنتیوخوس سوم مربوط به سال 193 قبل از میلاد یافته شده است. یک سر بسیار زیبای مجسمۀ مفرغی که بدبختانه خراب شده، و آنرا به آنتیوخوس چهارم نسبت میدهند، از معبد ایرانی شمی نزدیک مال امیر در جبال بختیاری بدست آمده باید تصور کرد که سلیقۀ عصر بسیار متمایل بکارهای هنری مفرغی بوده و همین سلیقه در زمان پارتیان تعقیب شد، و آن در حقیقت حکم احیای یک سنت عیلامی را داشته است، در دینور نزدیک کرمانشاه، قطعاتی از یک لگن سنگی که مجسمه های نیم تنه سیلنوسها و ساتیرها، یاران دیونیسوس مزین است کشف شده. (تاریخ گیرشمن ایران ترجمه محمد معین و از فرهنگ فارسی معین)
منسوب است به سلوق و آن دهی است به یمن یا شهری است بجانب ارمینیه. دروع سلوقیه و کلاب سلوقیه منسوب است به وی. و سلوقیه از تغیرات نسب است و الاصل دروع سلقیه و کلاب سلقیه. (منتهی الارب). و اما آن یازده ناحیت (از روم) که بر مشرق خلیج است نام وی این است: ثرقسیس، ابسیق، ابطماط. سلوقیه. (حدود العالم چ دانشگاه ص 184)
منسوب است به سلوق و آن دهی است به یمن یا شهری است بجانب ارمینیه. دروع سلوقیه و کلاب سلوقیه منسوب است به وی. و سلوقیه از تغیرات نسب است و الاصل دروع سلقیه و کلاب سلقیه. (منتهی الارب). و اما آن یازده ناحیت (از روم) که بر مشرق خلیج است نام وی این است: ثرقسیس، ابسیق، ابطماط. سلوقیه. (حدود العالم چ دانشگاه ص 184)
دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 433 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 433 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
ابریق. لولئین. لولهنگ. لولین. لولهین. لولنگ. آفتابۀ لوله دار که بیشتر مصرفش آبخانه است. اگرچه ظاهر آن است که لولین به یک یاء بر وزن روئین باشد مرکب از لوله و ’ین’ که کلمه نسبت است و لوله چیزی است مخروطی شکل که با ظرف وصل کنند و آن را نایژه به نون نیز خوانند. (آنندراج) : ساقی قدح ماء معین تو کجاست آن آینۀ خدای بین تو کجاست خواهم که طهارتی دهم باطن را آن لوله شکست لولیین تو کجاست. داعی انجدانی (از آنندراج)
ابریق. لولئین. لولهنگ. لولین. لولهین. لولنگ. آفتابۀ لوله دار که بیشتر مصرفش آبخانه است. اگرچه ظاهر آن است که لولین به یک یاء بر وزن روئین باشد مرکب از لوله و ’ین’ که کلمه نسبت است و لوله چیزی است مخروطی شکل که با ظرف وصل کنند و آن را نایژه به نون نیز خوانند. (آنندراج) : ساقی قدح ماء معین تو کجاست آن آینۀ خدای بین تو کجاست خواهم که طهارتی دهم باطن را آن لوله شکست لولیین تو کجاست. داعی انجدانی (از آنندراج)
فیلزهرج، (بحرالجواهر) (اختیارات بدیعی)، این کلمه از لوسیون گرفته شده است، (گااوبا)، و رجوع به دیوخار شود، حضض، به لغت سریانی به معنی فیل زهرج است که درخت حضض باشد و ثمر آن مانند فلفل است و حضض عصارۀ آن بود، درد سپرز و یرقان را نافع است، (برهان)
فیلزهرج، (بحرالجواهر) (اختیارات بدیعی)، این کلمه از لوسیون گرفته شده است، (گااوبا)، و رجوع به دیوخار شود، حضض، به لغت سریانی به معنی فیل زهرج است که درخت حضض باشد و ثمر آن مانند فلفل است و حضض عصارۀ آن بود، درد سپرز و یرقان را نافع است، (برهان)