نذر و پیشکشی که وقت سلام کردن به کسی دهند چنانکه در عروسی داماد را مردم طرف عروس میدهند. (آنندراج) ، مالیاتی که بمناسبت بار عام پادشاه یا بسبب دریافت خبر او پردازند. (فرهنگ فارسی معین) : یک نظر حور گر آن حسن مسلم بیند حاصل باغ جنان را بسلامانه برد. محسن تأثیر (از آنندراج). ، حقوق و عوارضی که برای مباشر یا مستأجر بمناسبت نخستین بازدیدی که از ده میکنند از دهقانان گرفته میشود (بیشتر در کردستان). (فرهنگ فارسی معین). نام نوعی از خراج که در قدیم از قراء میگرفته اند. (مرآت البلدان ج 1 ص 337)
نذر و پیشکشی که وقت سلام کردن به کسی دهند چنانکه در عروسی داماد را مردم طرف عروس میدهند. (آنندراج) ، مالیاتی که بمناسبت بار عام پادشاه یا بسبب دریافت خبر او پردازند. (فرهنگ فارسی معین) : یک نظر حور گر آن حسن مسلم بیند حاصل باغ جنان را بسلامانه برد. محسن تأثیر (از آنندراج). ، حقوق و عوارضی که برای مباشر یا مستأجر بمناسبت نخستین بازدیدی که از ده میکنند از دهقانان گرفته میشود (بیشتر در کردستان). (فرهنگ فارسی معین). نام نوعی از خراج که در قدیم از قراء میگرفته اند. (مرآت البلدان ج 1 ص 337)
منسوب به سلمان است. (فرهنگ فارسی معین) ، نام نوعی از شمشیر است. (نوروزنامه) (فرهنگ فارسی معین) ، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش بتراشد. آرایشگر. (فرهنگ فارسی معین). سرتراش. گرای. حجام. دلاک. حلاق. آینه دار: سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی. ؟ ، حق و دستمزدی که به سلمانی دهند. (فرهنگ فارسی معین)
منسوب به سلمان است. (فرهنگ فارسی معین) ، نام نوعی از شمشیر است. (نوروزنامه) (فرهنگ فارسی معین) ، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش بتراشد. آرایشگر. (فرهنگ فارسی معین). سرتراش. گرای. حجام. دلاک. حلاق. آینه دار: سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی. ؟ ، حق و دستمزدی که به سلمانی دهند. (فرهنگ فارسی معین)
نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان زنجان. و طرفین راه آهن و شوسۀ زنجان به قزوین واقع و هوای آن سردسیر است. چمن بزرگ آن که فعلا چندان اهمیتی ندارد و در ازمنۀ قدیم مهم و مشهور بوده است. قصبۀ سلطانیه که دارای آثار ابنیۀ باستانی است مرکز این دهستان است. این دهستان از 34 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمع نفوس آن در حدود 20 هزارتن است. قراء مهم آن بشرح زیر است: سلطانیه، گزلدره، بوئین، خیرآباد، قره بلاغ، سرخه دیزج قلعه، ساریجلو، یوسف آباد، ترکانده، سنبل آباد. قصبۀ مرکزی دهستان سلطانیه. بخش مرکزی شهرستان زنجان است. و دارای 4250تن سکنه است. آب آن از قنات و رود خانه محلی تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. آثار باستانی مطابق دفتر اداره باستانشناسی بشرح زیر است: 1- مقبرۀ سلطان محمد خدابنده در عهد همان سلطان بین 703 و 716 ه. ق. بنا شده است. 2- مقبرۀ ملاحسن شیرازی قسمت باختری قصبه. تاریخ بنا اوائل عهد صفویه. ملاحسن یکی از علمای معروف در حکمت الهی بود و در زمان سلطنت شاه اسماعیل اول میزیسته. 3- مقبرۀ چلبی اوغلی در قسمت باختری قصبه تاریخ بناء اوایل قرن هشتم هجری و خانقاه مجاورش دارای تاریخ 733 است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان زنجان. و طرفین راه آهن و شوسۀ زنجان به قزوین واقع و هوای آن سردسیر است. چمن بزرگ آن که فعلا چندان اهمیتی ندارد و در ازمنۀ قدیم مهم و مشهور بوده است. قصبۀ سلطانیه که دارای آثار ابنیۀ باستانی است مرکز این دهستان است. این دهستان از 34 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمع نفوس آن در حدود 20 هزارتن است. قراء مهم آن بشرح زیر است: سلطانیه، گزلدره، بوئین، خیرآباد، قره بلاغ، سرخه دیزج قلعه، ساریجلو، یوسف آباد، ترکانده، سنبل آباد. قصبۀ مرکزی دهستان سلطانیه. بخش مرکزی شهرستان زنجان است. و دارای 4250تن سکنه است. آب آن از قنات و رود خانه محلی تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. آثار باستانی مطابق دفتر اداره باستانشناسی بشرح زیر است: 1- مقبرۀ سلطان محمد خدابنده در عهد همان سلطان بین 703 و 716 هَ. ق. بنا شده است. 2- مقبرۀ ملاحسن شیرازی قسمت باختری قصبه. تاریخ بنا اوائل عهد صفویه. ملاحسن یکی از علمای معروف در حکمت الهی بود و در زمان سلطنت شاه اسماعیل اول میزیسته. 3- مقبرۀ چلبی اوغلی در قسمت باختری قصبه تاریخ بناء اوایل قرن هشتم هجری و خانقاه مجاورش دارای تاریخ 733 است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
اتباع سلیمان بن جریر از فرق زیدیه همان جریریه معتقد به اینکه امامت بشوری حاصل میشود و همین که دو نفر اخیار امت بر آن اتفاق کردند شرعی است. امامت مفضول یعنی امامت ابوبکر و عمر را قبول داشتند و میگفتند که مسلمین با اینکه در بیعت امیرالمؤمنین علی ترک اصلح کرده اند، فاسق و کافر شمرده میشوند. (مقالات اشعری ص 48 و الفرق ص 23 و از خاندان نوبختی ص 253 و 257). فرقه ای از زیدیها. (الانساب سمعانی). رجوع شود بجریریه
اتباع سلیمان بن جریر از فرق زیدیه همان جریریه معتقد به اینکه امامت بشوری حاصل میشود و همین که دو نفر اخیار امت بر آن اتفاق کردند شرعی است. امامت مفضول یعنی امامت ابوبکر و عمر را قبول داشتند و میگفتند که مسلمین با اینکه در بیعت امیرالمؤمنین علی ترک اصلح کرده اند، فاسق و کافر شمرده میشوند. (مقالات اشعری ص 48 و الفرق ص 23 و از خاندان نوبختی ص 253 و 257). فرقه ای از زیدیها. (الانساب سمعانی). رجوع شود بجریریه
پیروان ابو جعفر شلمغانی وی در آغاز یار حسین بن روح سیمین جانشین پیشوای دوازدهم بود ولی سرانجام کوشید به جای او بنشیند و در کوتاه زمانی خود را پیامبر و سپس خدا خواند و به بد گویی از فرزندان علی علیه السلام پرداخت
پیروان ابو جعفر شلمغانی وی در آغاز یار حسین بن روح سیمین جانشین پیشوای دوازدهم بود ولی سرانجام کوشید به جای او بنشیند و در کوتاه زمانی خود را پیامبر و سپس خدا خواند و به بد گویی از فرزندان علی علیه السلام پرداخت
بارباژ باژی که به انگیزه بار دادن شاه با بهبود او از بیماری از مردم می ستاده اند، درود باژ باژی که کشاورز در نخستین دیدار کار پرداز روستاخاوند (مالک) از ده به او می پرداخته مالیاتی که به مناسبت بار عام پادشاه یا به سبب دریافت خبر سلامت به او پردازند سلامی، حقوق و عوارضی که برای مباشر یا مستاجر به مناسبت نخستین بازدیدی که از ده میکند از دهقانان گرفته میشود (بیشتر در کردستان)
بارباژ باژی که به انگیزه بار دادن شاه با بهبود او از بیماری از مردم می ستاده اند، درود باژ باژی که کشاورز در نخستین دیدار کار پرداز روستاخاوند (مالک) از ده به او می پرداخته مالیاتی که به مناسبت بار عام پادشاه یا به سبب دریافت خبر سلامت به او پردازند سلامی، حقوق و عوارضی که برای مباشر یا مستاجر به مناسبت نخستین بازدیدی که از ده میکند از دهقانان گرفته میشود (بیشتر در کردستان)
برگرفته از نام سلمان پارسی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آرایش گر پیرا، پیرایشگاه منسوب به سلمان (نامی از نامهای کسان)، منسوب به سلمان پارسی: بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش را بتراشد حلاق آرایشگر، مغازه سلمانی، حق و دستمزدی که به سلمانی ده و قریه پردازند. منسوب به سلمیه، نوعی شمشیر
برگرفته از نام سلمان پارسی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آرایش گر پیرا، پیرایشگاه منسوب به سلمان (نامی از نامهای کسان)، منسوب به سلمان پارسی: بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش را بتراشد حلاق آرایشگر، مغازه سلمانی، حق و دستمزدی که به سلمانی ده و قریه پردازند. منسوب به سلمیه، نوعی شمشیر
پیروان سلیمان جریز از زیدیه باور داشتند که پیشوایی با سکالش دو تن را رواست و از این روی پذیرای عمر و ابوبکر بودن اگرچه می گفتند که سزاوارتر را که علی علیه السلام بوده برنگزیده اند
پیروان سلیمان جریز از زیدیه باور داشتند که پیشوایی با سکالش دو تن را رواست و از این روی پذیرای عمر و ابوبکر بودن اگرچه می گفتند که سزاوارتر را که علی علیه السلام بوده برنگزیده اند
منسوب به سلیمان. نوعی شمشیر، گونه ای سنگ آذرین. از خواص این سنگ آن است که بر اثر سایش و اصطکاک خاصیت فسفرسانس پیدا می کند و روشنی خاص نشان می دهد و چون سختی جالب توجهی دارد جزو سنگ های زمینی و احجار کریمه به شمار می رود
منسوب به سلیمان. نوعی شمشیر، گونه ای سنگ آذرین. از خواص این سنگ آن است که بر اثر سایش و اصطکاک خاصیت فسفرسانس پیدا می کند و روشنی خاص نشان می دهد و چون سختی جالب توجهی دارد جزو سنگ های زمینی و احجار کریمه به شمار می رود
مالیاتی که به مناسبت بارعام پادشاه یا به سبب دریافت خبر سلامت او می پرداختند، سلامی، حقوق و عوارضی که برای مباشر یا مستأحر به مناسبت نخستین بازدیدی که از ده می کرد، از دهقانان گرفته می شد (بیشتر در کردستان)
مالیاتی که به مناسبت بارعام پادشاه یا به سبب دریافت خبر سلامت او می پرداختند، سلامی، حقوق و عوارضی که برای مباشر یا مستأحر به مناسبت نخستین بازدیدی که از ده می کرد، از دهقانان گرفته می شد (بیشتر در کردستان)