جدول جو
جدول جو

معنی سلطوع - جستجوی لغت در جدول جو

سلطوع
(سُ)
کوه تابان و هموار. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ)
جمع واژۀ سلع، به معنی کفیدگی پای، جمع واژۀ سلع، به معنی مثل و مانندو جز آن. اسلاع. (منتهی الارب). رجوع به مسلع شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بلند شدن. (غیاث) (آنندراج). بالا رفتن و منتشر کردن. (اقرب الموارد). برآمدن وبلند گردیدن. (منتهی الارب) ، دمیدن بوی و صبح. (المصادر زوزنی) (اقرب الموارد). دمیدن بوی. (دهار) ، برآمدن برق و نور. (اقرب الموارد) ، برخاستن گرد. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سطوع
تصویر سطوع
بلند شدن، برآمدن و بلند گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار