جدول جو
جدول جو

معنی سلتاء - جستجوی لغت در جدول جو

سلتاء
(سَ)
زنی که حنا نبسته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). زنی که خضاب نکند. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
سلتاء
زن بی برناک برناک نبسته (برناک حنا)
تصویری از سلتاء
تصویر سلتاء
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
زمین بی گیاه. (منتهی الارب) : ارض سحتاء، لا رعی فیها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
گوسپندی که سلای آن در شکمش مانده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ نَصْ صُ)
ستان افکندن و بر قفا انداختن. (آنندراج). افکندن زن خود را بر پشت جهت جماع، نیزه فروکردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مؤنث اسلع، زن کفیده پای. (ناظم الاطباء) ، زن برص زده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
روغن کشی. اسم است مصدر را. ج، اسلئه. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سُلْ لا)
ته خرما. (غیاث) (منتهی الارب) (آنندراج). ته خرما. الوات سلاه. (مهذب الاسماء) ، مرغی است. (آنندراج) (منتهی الارب). یک نوع مرغی است. (ناظم الاطباء) ، نوعی از پیکان به شکل خار خرما. (آنندراج) (منتهی الارب). قسمی از نیزه که شبیه است بخار خرمابن. ج، سلاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبتاء
تصویر سبتاء
بیابان، زمین هموار دشت، زن دراز گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحتاء
تصویر سحتاء
زمین بی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار