جدول جو
جدول جو

معنی سلبین - جستجوی لغت در جدول جو

سلبین
(سَ)
سلبین الحمیر. سلبین الحمار. نوعی خار است. (از دزی ج 1 ص 671)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سابین
تصویر سابین
(دخترانه و پسرانه)
سروکوهی
فرهنگ نامهای ایرانی
(قَ بَ)
تثنیۀ قلب در حالت نصبی و جری.
- ذوالقلبین، لقب جمیل بن معمر است، و درباره وی این آیه نازل شد: ماجعل اﷲ لرجل من قلبین فی جوفه. (قرآن 4/33). رجوع به ذوالقلبین شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
اسپ پرورده به شیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ با)
جمع واژۀ سلیب، به معنی ربوده عقل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به سلب شود
لغت نامه دهخدا
(گُ یِ)
دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع در 18هزارگزی خاور چکنه بالا. هوای آن معتدل و دارای 166 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سکبینج. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
خرمابنی که گرد گرد آن گوی کنده باشند تا آب در وی ایستد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
به لغت یونانی نوعی از صمغ باشد که بیرون آن سفید و درونش بسرخی مایل است و برعکس نیز گفته اند. (آنندراج) (برهان). سکبینج بپارسی سغبین است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سکبینج. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(قَ تُ هَِ بِ)
دهی است به دمشق. و گاهی باء آن را کسره دهند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
درخت ابهل است و از اسانسی که از شاخه های آن میگیرند در داروسازی استفاده میشود، رجوع به کارآموزی داروسازی ص 208 و ابهل در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
قوم قدیم از نژاد لاتین است که در ایتالیا در حوالی رم و در دامنه ها و ارتفاعات جبال آپنین مرکزی در ناحیۀ سابین سکونت داشتند، بعدها بدشتها و جلگه های حوالی رم سرازیر شدند و بقیادت تاتیوس پادشاه خود ضد رومیان شوریدند و آتش جنگ میان سابینها و رومیان شعله ور شد، بعد از آخرین جنگ قراردادی منعقد گردید که بموجب آن سابینها در مجاورت رومیان و در شهر رم اقامت گزیدند ولی تحت حکومت تاتیوس و مجلس اعیان خود بودند، مدتی بعد بطور قطعی مغلوب و برومیان ملحق شدند و از سال 220 قبل از میلاد در دورۀ دانتاتوس کنسول روم کاملاً فرمانبردار روم گشتند
لغت نامه دهخدا
نام یکی از ممالک مرکزی قدیم ایتالیا بود که در شمال لاسیوم و در مغرب سامنیوم و در مشرق اتروریا و در جنوب پیسنوم و میان جبال آپنین و مجرای دو رود خانه تیبروآنیو و در میان ایالات کنونی امبری و آبروز اولتریور قرار داشت، ناحیۀ سابین پوشیده از جنگل بود و برای زراعت مناسب بود لکن زیتون و تاک و بلوط فراوان داشت و حیوانات اهلی نیز در آن نگاهداری میشد، رجوع به ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 482 و قاموس الاعلام ترکی ج 4 شود
رودخانه ای است در ایالات متحدۀ آمریکا، که از ایالت تکزاس سرچشمه میگیرد و در این ایالت و ایالت لویزیان ابتدا بسمت جنوب شرقی و بعد بسوی جنوب جریان می یابد و پس از طی 500 هزار گز به خلیج مکزیک می ریزد
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلبیه
تصویر سلبیه
مونث سلبی صفات سلبیه خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلبی
تصویر سلبی
منسوب به سلب نفیی منفی: صفات سلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبین
تصویر لبین
پر شیر، شیر پرورده
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته سکبینه سکبینج پرزیکه از گیاهان دارویی یونانی تازی گشته پرزیکه از گیاهان دارویی صمغی که از گیاه سکبینه استخراج شود و در طب از آن به عنوان مقوی و قاعده آور و ضد تشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبتا مطبوع است ولی مزه تلخ دارد و دارای خواص صمغ باریجه است، علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره چتریان و دارای ساقه های ضخیم است ارتفاعش بین 1 تا 2 متر میرسد برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است. گلهایش زرد و میوه اش به درازای 10 تا 12 میلیمتر و به قطر 2 میلیمتر است. دانه این گیاه را نیز در تداوی به کار برند و به نام حب السکبینج می نامند. گیاه مذبور در نواحی البرز و شمال ایران به فراوانی میروید سکوینه صغبین سکبنی سکبیج سکبینج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبین
تصویر تلبین
خشت زدن، آش سبوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلبی
تصویر سلبی
((سَ لْ))
منسوب به سلب، نفیی، منفی
فرهنگ فارسی معین
منفی
متضاد: ایجابی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سربی
فرهنگ گویش مازندرانی