- سلاله (دخترانه)
- فرزند، نسل
معنی سلاله - جستجوی لغت در جدول جو
- سلاله
- چکیده کشیده از چیزی، تم (نطفه)، تخمه (نسل)، دوده نژاد، بچه آنچه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه، بچه کودک، نسل، خلاصه هر چیز بر گزیده. آنچه بیرون کشیده شود از چیزی
- سلاله
- نسل، فرزند، آنچه از چیزی بیرون کشیده شود، نطفه، خلاصه
- سلاله ((سُ لَ یا لِ))
- نسل، فرزند، نطفه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تری نمناکی باز ماندی مهر
گیاهی از تیره آلاله ها جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد. برگهایش متناوب و ساقه آن علفی و جامش دارای 5 گلبرگ منظم و کاسه وی دارای 5 کاسبرگ سبز و مشخص است، شقایق لاله نعمان. یاآلاله ها، جمع آلاله تیره بزرگی از راسته گیاهان جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد. برگهای این گیاهان متناوب و ساقه آنها علفی و کاسه آنها دارای 5 گلبرگ منظم و گاهی بیشتراست. آلاله ها شامل بیش از 120 جنس مختلف است. شقایق، لاله
داساری (دلالی)، مزد داسار، مزد راهنما داسار میانجی جافکش (جاف روسپی) جاکش زن مونث دلال، زنی که برای مردان زن پیدا کند، زنی که دیگر زنان را بد راه کند 0 زن واسطه، واسطه میان دو طرف معامله
خوار شدن فرو کاست
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
زلف، کاکل، بخشی از گل که برای جذب دانه های گرده نگه داشتن و رویاندن آنها و تولید میوه است
دودمان، رشته، زنجیره، رشته
آکوردئون
سترگی، پرداخ مخفف جل جلاله نام آسیم (اسم اعظم) بزرگ و بزرگ قدر
دوستی ناب دوستی، دندان کاو، زفت
سونش (براده)
سونش سونش زر و سیم، فرومایه، پوست گندم پوست جو، هیچکاره
درستی تندرستی، بهبودی، بی آکی، رهایی، رستگاری
دوده ای نژادی شاخه ای
بد دهنی بد زبانی
همان آرش های سلاف را دارد چیکده آب انگور
دراز زبانی زبان درازی، چیره دستی چیرگی
روانی، آسانی، پرورش پذیری
بیمزگی
برکنده، سترده، ته کاسه، برناک (حنا)
بسیار رباینده
سرگین سگ فضله کلب
سرگین سگ فضله کلب
دختر
پایین نشیب فرود فرودش، پستی فرومایگی ته و فرود چیزی
زنجیر آهن و طلا و نقره
ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن میریزد، براده
یکسو روند گان، خمید گی کناره مونث سیال: موجودات سیاله، جمع سیالات