جدول جو
جدول جو

معنی سفسفه - جستجوی لغت در جدول جو

سفسفه
(تَ نَدْ دُ)
بیختن آرد و مانند آن. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (آنندراج). بیختن. (المصادر زوزنی) ، نااستوار کردن کار را. (منتهی الارب) (آنندراج). ناکسی کردن. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سفسطه
تصویر سفسطه
استدلال و قیاس باطل و مغالطه برای دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات
فرهنگ فارسی عمید
(مُ سَ سِ فَ)
تأنیث مسفسف. رجوع به مسفسف شود، باد که پست وزد و خاک نرم و تنک را برانگیزد و ببرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). باد که بر روی زمین رود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ سَ فَ)
گرد آرد بیخته و جز آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ سَ طَ)
سخن روی اندود. (مهذب الاسماء) ، (اصطلاح فلسفه) قیاسی است مرکب از وهمیات و غرض ازآن مغلوب ساختن خصم است. (از اقرب الموارد). در اصطلاح علوم منطقی قیاس سفسطی بقیاسی میگویند که مرکب ازمقدمات وهمی باشد و آن یکی از صناعات خمس است. رجوع شود به مغالطه و صناعات خمس. (دستور ج 2 ص 169). عبارت از قیاسی است که مرکب باشد از وهمیات و بعضی گفته اند قیاسی است که مرکب از مشبهات باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ص 665) (فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی ص 299)
لغت نامه دهخدا
(سَ فَ)
کمرک و نوار که بر پالان اشتر بندند. سفایف جمع آن است. (مهذب الاسماء) ، بوریا از برگ خرما بافته. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفیفه
تصویر سفیفه
زیغ از برگ خرما، تنگ پالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسطه
تصویر سفسطه
سخن روی اندود، دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسافه
تصویر سفسافه
فرود باد بادی که روی زمین بوزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسف
تصویر سفسف
یونجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسطه
تصویر سفسطه
((سَ سَ طِ))
مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق
فرهنگ فارسی معین
مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد