جدول جو
جدول جو

معنی سفان - جستجوی لغت در جدول جو

سفان
خداوند کشتی، ناخدا، کشتی ساز
تصویری از سفان
تصویر سفان
فرهنگ فارسی عمید
سفان
(سَفْ فا)
خداوند کشتی. (آنندراج) (منتهی الارب). کشتی بان. (مهذب الاسماء) ، کشتی ساز. (آنندراج) (منتهی الارب). کشتی گر. (دهار)
لغت نامه دهخدا
سفان
(سَفْ فا)
ناحیه ای است میان نصیبین و جزیره ابن عمر. (منتهی الارب) (آنندراج) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
سفان
کشتی بان، کشتی باز
تصویری از سفان
تصویر سفان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمان
تصویر سمان
(دخترانه و پسرانه)
مخفف آسمان، نام روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوان
تصویر سوان
(دخترانه و پسرانه)
نام دریاچه ای در ارمنستان
فرهنگ نامهای ایرانی
(سَ)
حشیشی است که به عربی رعی الابل خوانند. دانۀ آن همچون دانۀ مورد باشد و اندک حلاوتی دارد و گویند غیر از شترهر حیوانی دیگر که بخورد بمیرد خصوصاً جانوران زهردار و طبیخ آن موی را سیاه کند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ نَ)
کشتی سازی. (آنندراج) (منتهی الارب). صنعت کشتی سازی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَفْ فا نَ)
مروارید. (آنندراج) (منتهی الارب) (الجماهر ص 107)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مصدر به معنی رسف. (منتهی الارب) (مصادر اللغۀ زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رسف شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
جاسوس و میانجی بد میان مرد و زن. دسفان. (منتهی الارب). ج، دسافین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به دسفان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفار
تصویر سفار
سفر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفون
تصویر سفون
کنده باد باد خاکروب، جمع سفینه، کشتی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمان
تصویر سمان
مخفف آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاط
تصویر سفاط
از ریشه پارسی سبد گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاد
تصویر سفاد
گای در ستور برجستن نر بر ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاح
تصویر سفاح
خونریز، بسیار بخشنده، سخنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاء
تصویر سفاء
برید گی شیر ماده شتر دارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکان
تصویر سکان
دنباله کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفتن
تصویر سفتن
سوراخ کردن، سوراخ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفائن
تصویر سفائن
جمع سفینه، کشتی ها جمع سفینه. کشتی ها، دفاتر بیاضها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سفینه، کشتی ها کشتی یونانی تازی گشته کاوه فانه چوب شکاف شکافنده چوب شکاف (تیر)
فرهنگ لغت هوشیار
عضو طولانی و نسبتا طویل و متحرک که در حفره دهانی قرار دارد و در انتها به وسیله قسمتی بنام) بند زبان (بکف دهان و استخوان لامی چسبیده و نوک آن آزاد است و جهت اعمال بلع و مکالمه و تغییرات صدا بکار میرود و ضمنا عضو اصلی حس ذایقه است لسان. یا بن زبان قسمت انتهایی زبان که به کف دهان متصل میشود انتهای زبان. یا بند زبان مهار زبان. یا زبان کوچک شراع الحنک. یا زبان گاو نوعی پیکان تیر شکاری، گاو زبان. یا زبان زبان قسمت آزاد ابتدای زبان که متحرک است و میتواند از دهان خارج شود نوک زبان. یا زبان به چیزی باز کردن آنرا به زبان آوردن بدان تفوه کردن، یا زبان تر کردن سخن گفتن، لقمه در دهان گذاشتن، گفتار تقریر بیان. یا زبان بی سر سخن بیهوده. یا زبان حال وضع و حال شخص که از اندیشه و نیت و احوال درونی او حکایت میکند. یا زبان دل زبان حال. یا زبان گلها اروپاییان هر گلی را رمز و نشانه امری دانسته اند که آنرا زبان گلها نامیده اند. بدین طریق با فرستادن یک گل میتوان منظور خود را به طرف فهماند مثل گل سرخ نشانه عشق و گل بنفشه نشانه بی مهری است، هر یک از فلسهایی که در قاعده سنبله های گلهای تیره غلات وجود دارد. وشتگر پایکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدان
تصویر سدان
پرده
فرهنگ لغت هوشیار
پسوند مکان. الف: باسم ذات پیوند دال بر بسیاری و فراوانی: بوستان خارستان تاکستان سروستان گلستان گورستان نیستان. ب: باسم معنی پیوندد و افاده محل و مکان کند: دادستان فرهنگستان ورستان ج: باسم خاص (علم) پیوندد و افاده مقر مستقر و محل کند: ارمنستان افغانستان تاجیکستان ترکستان کردستان گرجستان لرستان هندوستان، پسوند زمان: تابستان زمستان. در ترکیب به معنی ستاینده آید: جانستان دادستان دلستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افان
تصویر افان
زمان هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفان
تصویر جفان
جمع جفنه، کاسه های بزرگ، شاخ های رز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافن
تصویر سافن
سیاهرگ پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفان
تصویر رفان
زعفران، و بمعنی شفیع و شفاعت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفان
تصویر دفان
چاه انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفانج
تصویر سفانج
پارسی تازی گشته از شتابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفانه
تصویر سفانه
مونث سفان کشتیساز، مروارید کشتیسازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاین
تصویر سفاین
جمع سفینه. کشتی ها، دفاتر بیاضها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگان
تصویر سگان
اکالیب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سفاک
تصویر سفاک
خونریز
فرهنگ واژه فارسی سره