- سفالین
- هر چیز که از سفال سازند سفالی: کوزه سفالین
معنی سفالین - جستجوی لغت در جدول جو
- سفالین ((سُ))
- هرچیز ساخته شده از سفال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سافل، فرود ترین، گمراهان جمع سافل در حالت نصبی و جری یا اسفل سافله هفتمین طبقه دوزخ که در زیر طبقات است، گمراهی کافر ضلالت
سافل ها، پایین ها، فرودها، نشیب ها، پست ها، فرومایه ها، زبون ها، جمع واژۀ سافل
جمع سفینه. کشتی ها، دفاتر بیاضها
منسوب به سفال آنچه از سفال سازند سفالین: کوزه سفالی. یا خانه سفالی. خانه ای که روی آنرا با سفال پوشند
آنچه از جنس سفال باشد مثلاً کوزۀ سفالی
سفینه ها، کشتی ها، کتبی که در آن مطالب مختلف خصوصاً اشعار جمع شده باشد، جنگ ها، جمع واژۀ سفینه
فرانسوی سینه کفتری
سیاستمدار وپیشوایاتحاد جماهیر شوروی
پایین ترین پایین ترین، هفتمین طبقه دوزخ که زیر همه طبقات است اسفل سافلین
سینه کفتری
پادشاهان
آنتیک
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
جمع جعال
جمع افنون، شاخه ها، هنرها جمع افنان و جمع ال، جمع شاخه های درخت
گرم، جمع سخین، کج بیل ها
بالش و متکا
عمل جراحی در زایمان غیر طبیعی
جمع سلطان، چیرگان شاهان جمع سلطان پادشاهان، جمع سلطان
فکر کردن، پنداشتن، رای زدن
فکر کردن اندیشیدن، اندیشه بد کردن خصومت ورزیدن
جمع سکین، کارد ها دشنه ها
جمع سماک ماهی فروشان
دو رویه، دو رسته، سفره
سریانی تازی شده واپسین یکشنبه یکشنبه پیش از جشن برخاست عیسی سریانی تازی گشته جشنی است مر ترسایان را هفته ای پیش از (فصح) عیدی است ترسایانرا که در روز یکشنبه قبل از عید فصح گیرند
کسی که ظروف سفالین سازد
جمع سفود، سیخ ها با بزن ها
سالها، جمع واژۀ سال برای مثال چنان زی کزآن زیستن سالیان / تو را سود و کس را نباشد زیان (نظامی۵ - ۷۸۰)
مربوط به یک یا چند سال
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، اسگالیدن، اسگالش، تفکیر، تأمّل، برای مثال کدام چاره سگالم که با تو درگیرد / کجا روم که دل من دل از تو برگیرد (سعدی۲ - ۳۹۸) ، کس بند خدایی به سگالش نگشاید / با بند خدایی ره بیهوده بمسگال (ناصرخسرو - ۲۵۵)