جدول جو
جدول جو

معنی سعیدآباد - جستجوی لغت در جدول جو

سعیدآباد
(سَ)
دهی جزء بخش کن شهرستان تهران 1000 گزی جنوب کن. دارای 792 تن سکنه است. آب آن از قنات و از نهر یافت آباد و رودخانه کرج است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت میباشد. دبستان دارد و طایفۀ تیموری در آنجا ساکن هستند. سر راه فرعی تهران به علیشاه عوض شهریار واقع شده و همه روز ماشین رفت و آمد میکند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ)
قصبۀ مرکز بخش صیدآباد شهرستان دامغان است. این قصبه در 21 هزارگزی باختر دامغان و یک هزارگزی جنوب شوسۀ دامغان به سمنان واقع و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است: طول 54 درجه و 9 دقیقه و 10 ثانیه عرض 36 درجه و 2 دقیقه و 3 ثانیه و ارتفاع 1190 گز. موقعیت قصبه: در جلگه واقع و هوای آن معتدل و خشک است. 1150 تن سکنه دارد. آب آن از قنات مهم. محصول عمده اش غلات، حبوبات، پنبه، بادام، پسته، انگور. شغل مردان زراعت، کسب و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. ادارۀ بخشداری، پاسگاه ژاندارمری، دبستان و 15 باب دکان و زیارتگاهی به نام امامزاده قاسم دارد. مزارع عیش آباد، اسماعیل آباد و احمدآباد جزء این قصبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 152 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل. دارای 534 تن سکنه است. آب از رود قره سو و محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران. دارای 364تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، صیفی و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی جزء دهستان خرقان بخش آوج شهرستان قزوین. دارای 369 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و باغات زردآلو است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان مهرانرودفر بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 2306 تن سکنه است. آب آن از رودخانه سعدآباد و چشمه است. محصول آن غلات، سیب زمینی، یونجه ودرخت تبریزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از ولدیان بخش حومه شهرستان خوی. دارای 544 تن سکنه است. آب آن از رود قطور و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه. دارای 323تن سکنه است. آب آن از قلعه چای و چشمه و محصول آن غلات، کشمش و بادام است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. دارای 307 تن سکنه است. آب از چشمه سارها و محصول آن غلات، حبوبات و کرچک است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران. دارای 132 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن صیفی، چغندرقند، انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان آیدوغمش فلاورجان شهرستان اصفهان. دارای 148 تن سکنه است. آب آن از زاینده رود است. محصول آن غلات، برنج و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی جزء دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. دارای 415 تن سکنه است. آب آن از دو رشته قنات. و محصول آن غلات، چغندرقند، بادام، سیب و قیسی است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان کنار رودخانه شهرستان گلپایگان. دارای 863 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
بیدآباد، در معجم البلدان ویذآباد ضبط کرده و نویسد محلۀ بزرگی است از اصفهان و منسوب بدانجا را ویذآبادی گویند و آن همین بیدآباد معروف است، (از انجمن آرا) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان جلگۀ شهرستان گلپایگان است و 352 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. واقع در 18هزارگزی جنوب باختری شیروان و 5هزارگزی جنوب مالرو عمومی شیروان - سبزوار. ناحیه ای است کوهستانی آب و هوای آن معتدل است و 623 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات و انگور است. اهالی به کشاورزی، مالداری و قالیچه بافی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَیْ یِ)
دهی است جزء بخش طالقان شهرستان تهران. دارای 648 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی. محصول آنجا غلات، یونجه، لوبیا، عدس، سیب زمینی، خیار و میوه. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان سیرجان است. این دهستان دارای هوای سردسیری بوده و از 123 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن 864 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. دارای 550 تن سکنه و آب آن از دورشته قنات است. محصول آن غلات، ارزن، پنبه، انواع میوه جات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَ دی یَ)
نام شهری است که به بولی از ولایت قسطمونی مربوط میباشد. از طرف مشرق به بارطین و از جانب جنوب به کرده و ازسوی مغرب به ارکلی و از جهت شمال ببحر اسود محاط است. بارطین، تا این اواخر ناحیه ای بود بنام چهارشنبه، ولی اخیراً وسعت آن را در نظر گرفته نام آن را تبدیل بقضای حمیدیه نمودند و از 340 پارچه قریه مرکب میباشد. جمعیت آن به 30000 تن بالغ میگردد. زمینش حاصلخیز است و انواع حبوبات گوناگون و اقسام میوجات در این قطعه حاصل میشود و جنگلهای فراوان نیز دارد. مصالح و اخشاب زیاد از آنجا صادر میشود. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
ده کوچکی است از دهستان گاورود بخ-ش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 34هزارگزی شمال خاوری کامیاران و 2هزارگزی سیانار، دارای 45 تن سکنه، و نام قدیم آن دانان است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ کُ نَ / نِ)
دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان. 1012 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رود خانه ارها (در بهار). محصول آن غلات و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 143 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت، مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ حَ)
دهی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران. دارای 621 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کرج. محصول آن غلات، چغندر قند، باغات یونجه، قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ هََ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بستان آباد. شهرستان تبریز است. این دهستان در جنوب باختری بستان آباد و در دامنۀ جنوب خاوری و شمالی کوه سهند واقع است که از شمال به دهستان مهرانرود و سردرود، از جنوب به دهستان دیزج رود از خاور بدهستان مهرانرود، از باختر به بخش دهخوارقان و شهرستان مراغه متصل می شود. آب و هوای این دهستان سردسیر سالم و آب آن ازچشمه سارهای ارتفاعات سهند میباشد. مرکز دهستان اشکه درق دارای 510 تن سکنه است. و جمعیت کلی دهستان که دارای 40 آبادی بزرگ و کوچک است در حدود 19950 تن می باشد. قرای مهم آن عبارتند از امراﷲ. لیقوان. باشیسز. گل آخر. قره گوش. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان دره شهر شهرستان ایلام. سکنه 402 تن. آب آن از نهر در شهر. محصول آنجا غلات و برنج و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 36هزارگزی غرب الیگودرز و6هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ ازنا به درود. دارای 1839 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات و چاه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ زِ)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد، در 21هزارگزی شمال غربی خرم آباد و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت با180 تن سکنه. آبش از رود خانه خرم آباد و راه آن مالروست
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است جزء دهستان برچلو از بخش وفس شهرستان اراک. سکنۀ آن 356 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی است از دهستان سدن که در رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان واقع است و 290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
ویذآباد، ویدآباد، نام محله ای از محلات قدیم اصفهان واقع در شمال غربی آن شهر، (یادداشت مؤلف از ترجمه محاسن اصفهان ص 51، 75)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه. دارای 120 تن سکنه است. آب آن از رودخانه لیلان و چاه. محصول آن غلات، چغندر، نخود میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
از محله های قدیمی شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نرم آب دوسر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی