- سعواء
- پاس درازی از شب پاسی از شب
معنی سعواء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اشتر رام مادینه، آرمیده چشم زن
زمین فراخ و نرم زمین پهناور پهندشت، جمع سخی، خواپران هم آوای خواهران جوانمردان
استر تیز رو، گرد باد، اسپ با پیشانی کم مو
پراکنده شاخ، برخاسته موی، پراکنده نا به سامان متفرق منتشر. یا غارت شعواء. غارتی متفرق و ممتد
گاوچران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوا، بقّار، صیّاح، حارس الشّمال، حارس السّماء، طارد الدبّ
نوفنده (نوف عوعو بانگ سگ)، متراک خانه سیزدهم از خانه های ماه عوعو کننده (سگ)