جدول جو
جدول جو

معنی سعه - جستجوی لغت در جدول جو

سعه
وسعت، گشادگی، فراخی، توانگری، توانایی
تصویری از سعه
تصویر سعه
فرهنگ فارسی عمید
سعه
گشاد گی، توانگری، تاب و توان سعت. یا سعت صدر. گشادگی سینه، همت عالی نظر بلند، گشاده دستی دست و دل باز بودن، یا سعت مشرب. آزاد اندیشی آزاد فکری
فرهنگ لغت هوشیار
سعه
((سَ عَ))
فراخی، گشادگی، توانگری، توانایی، سعت
تصویری از سعه
تصویر سعه
فرهنگ فارسی معین
سعه
سعت، فراخی، گنجایش، سعت، وسعت
متضاد: تنگی، ضیق، گسترش، گشایش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسعه
تصویر تسعه
نه، عدد «۹»
فرهنگ فارسی عمید
(تِ عَ)
بمعنی نه که عدد معروف است. (غیاث اللغات) (آنندراج). مذکر تسع. (متن اللغه). این کلمه همیشه درمذکر استعمال می شود و تسعه رجال، یعنی نه مرد. (از ناظم الاطباء). و رجوع به تسع در همین لغت نامه شود.
- تسعه عشر، در مذکر استعمال می شود یعنی پانزده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لُ سَ عَ)
سخت رنجاننده مردم را به زبان و عیب کننده: یقال هو لسعه، ای قرّاصه للناس بلسانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ عَ)
گزیدگی. گزش. لدغه. نهشه
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفه
تصویر سفه
سبکی عقل و نادانی، ناخردمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعا
تصویر سعا
جمهرزی (زنا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرعه
تصویر سرعه
در فارسی تگ هنگار روندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره
تصویر سره
نیکو، خوب، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
دزدی، زنبیل و سبدی که طعام و جامه و بار مینماید در وی نهند، زن دندان ریخته، بیماری سل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعنه
تصویر سعنه
میمون و مبارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعی
تصویر سعی
کوشیدن، کوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعو
تصویر سعو
پاس درازی از شب پاسی از اشب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سده
تصویر سده
پیشتگاه، درگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعن
تصویر سعن
مشک بزرگ، پیه چربی، می ناب دول چرمینه، سایبان بام سایه پوش بام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعم
تصویر سعم
تند رفتن گونه ای رفتار اشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعله
تصویر سعله
سرفیدن، سرخ زدگی در موی سر سعال سرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدعه
تصویر سدعه
رنج، بد بختی
فرهنگ لغت هوشیار
واحدی از لشکریان (قدیم) لشکر قشون جیش، واحدی نظامی شامل چند (و معمولا سه) لشکر هر ارتش شامل چند سپاه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجعه
تصویر سجعه
پاره ای از هماهنگ آوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سته
تصویر سته
لجاج، ستیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جعه
تصویر جعه
آبجو
فرهنگ لغت هوشیار
خود خواهی، پیر گولی گولی در پیری سواری که مایحتاج خود را بفتراک بسته و مسلح و مکمل یراق میراند سبای سوار زبده سوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبعه
تصویر سبعه
هفت، جانور درنده هفت
فرهنگ لغت هوشیار
تسو یک بیست و چهارم شبانروز، پارسی تازی گشته سایه در گذشته گذشت زمان را با سایه تیغه ای که در زمین فرو می کردند اندازه می گرفتند، درنگ جام (محمد مقدم در جستار مهر و ناهد) گاهنما، زمان با سر (س ور خاموش) پاس هاسر هاسره (سددر)
فرهنگ لغت هوشیار
دروازه، بازار، بازار سرد، پستو شغاهخانه سکینه راحت خفض عیش، سکون نفس در وقت حرکت شهوت و مالک زمام خویش بودن (اخلاق ناصری 77)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعه
تصویر تسعه
نه، نه نرینه نه مرد نه (9)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعل
تصویر سعل
خرما خسکه بی هسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره
تصویر سره
خالص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سده
تصویر سده
قرن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سعی
تصویر سعی
کوشش، پشتکار، تلاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سنه
تصویر سنه
سال
فرهنگ واژه فارسی سره