- سعال
- خفیدن، سرفه کردن شادمان گردیدن
معنی سعال - جستجوی لغت در جدول جو
- سعال
- سرفه، صدایی که بر اثر انقباض دیافراگم و خروج هوا از حلق ایجاد می شود و به وسیلۀ عوامل عفونی و حساسیت زا در بیماری های دستگاه تنفسی میزان و شدت آن افزایش می یابد
- سعال ((سُ))
- سرفه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سعلاه، بغامگان (غولان) پاخر از گیاهان
شادمانیدن
کنشگر، پویا، پرکار، پرکنش
جماع کردن، زناشوئی کردن
آبگون
پرسش
پرسش
آب بینی
سرفه کننده، حلق، دهان
لاتینی تازی گشته پرمگ گونه ای کویک یامگ (نخل)، جمع سبله، خوشه ها بروت ها
مزد، اجرت عامل جعل کننده جعل کننده
بیا مخفف تعالی: برتری والایی
فرومایگان، مردان فرومایه
نصیب و بهره
پوسته پوسته شدن ناخن
تندی تیزی دربوی
گرمی از آتش، گرسنگی سختی گرسنگی، بدی تباهی، سوزش تشنگی، گرمای شب، دیوانگی
سعی کننده کوشنده کوشا، دونده شتابنده، سخن چین غماز، فراهم آورنده زکات عامل صدقات، مهتر جهودان جمع سعات
سل: بیماری باریک تاراجگر، سبد گر بیماری سل
اندیشه و فکر، خیال
اندیشه فکر، در ترکیب به معنی سگالنده آید: بد سگال چاره سگال
ترکی ریش زداینده
بغامه (غول) یغامه مادینه
سخن چین
پست شدن معروفست که ریزه کوزه سبوی شکسته باشد، گل رس پخته
آب روان و جاری
بسیار روان، آب روان، جاری
فعل ها، کارها، جمع واژۀ فعل
ساعی ها، سخن چینان، جمع واژۀ ساعی
پست شدن، کم قدر شدن، فرومایگی و پستی
نعل، درگاه، پایین مجلس مثلاً صف نعال
سبلت ها، سبیل ها، جمع واژۀ سبلت